فهرست مطالب وبلاگ

مقالات انگلیسی حسابداری (برای مقالات یک وبلاگ جدید گذاشتم تا مطالب با هم قاطی نشوند.

حسابداری مالی:

 تستهای کارشناسی ارشد

 خصوصيات كيفي اطلاعات مالي

شناخت

ارزش جاری

نحوه ارائه صورتهای مالی

صورتهای عملکرد مالی  

 روشهاي اندازه گيري موجودي

معاوضه داراییها

پیشامدهای احتمالی

 

حسابداری صنعتی:

تستهای کارشناسی ارشد

فرق cost و expense

 

حسابرسی:

تستهای کارشناسی ارشد

جزوه حسابرسی 2 استاد حساس یگانه

حسابرسی-انواع حسابرسی-استانداردهای حسابرسی

آئين رفتار حرفه اي

مسئولیت حسابرسان در مقابل صاحبکاران و اشخاص ثالث

راهنمای رسیدگی به حساب پیمانکاران

 

زبان تخصصی:(به خاطر کامنتی که به نظر میرسد از طرف دکتر تالانه باشد تا زمانی که هویت نویسنده کامنت مشخص شود ترجمه دروس کتاب ایشان از وبلاگ حذف شد )

تستهای کارشناسی ارشد

فرهنگ اختصارات حسابداری

Introduction- درس اول كتاب ENGLISH FOR THE STUDENT OF ACCOUNTING آقاي عبدالرضا تالانه

 FINANCIAL STATEMENTS (درس دوم كتاب ENGLISH FOR THE STUDENT OF ACCOUNTING آقاي عبدالرضا تالانه)

ACCOUNTING EQUATION - درس سوم كتاب ENGLISH FOR THE STUDENT OF ACCOUNTING آقاي عبدالرضا تالانه

ADJUSTMENTS درس پنجم كتاب ENGLISH FOR THE STUDENT OF ACCOUNTING آقاي عبدالرضا تالانه

ACCOUNTING CYCLE - درس ششم كتاب ENGLISH FOR THE STUDENT OF ACCOUNTING آقاي عبدالرضا تالانه

MERCHANDISING ENTERPRISES - درس هفتم كتاب ENGLISH FOR THE STUDENT OF ACCOUNTING آقاي عبدالرضا تالانه

MANUFACTURING ENTERPRISES- درس هشتم كتاب ENGLISH FOR THE STUDENT OF ACCOUNTING آقاي عبدالرضا تالانه

Cash - درس نهم كتاب ENGLISH FOR THE STUDENT OF ACCOUNTING آقاي عبدالرضا تالانه

Receivables - درس دهم كتاب ENGLISH FOR THE STUDENT OF ACCOUNTING آقاي عبدالرضا تالانه

INVENTORIES - درس يازدهم كتاب ENGLISH FOR THE STUDENT OF ACCOUNTING آقاي عبدالرضا تالانه

INVESTMENTS - درس دوازدهم کتاب ENGLISH FOR THE STUDENT OF ACCOUNTING آقای عبدالرضا تالانه می باشد  (لینک کمکی)

LONG-LIVED ASSETS - درس سيزدهم كتاب ENGLISH FOR THE STUDENT OF ACCOUNTING آقاي عبدالرضا تالانه  (لینک کمکی)

INTANGIBLES - درس چهاردهم كتاب ENGLISH FOR THE STUDENT OF ACCOUNTING آقاي عبدالرضا تالانه

CURRENT LIABILITIES - درس پانزدهم كتاب ENGLISH FOR THE STUDENT OF ACCOUNTING آقاي عبدالرضا تالانه

LONG-TERM LIABILITIES - درس شانزدهم كتاب ENGLISH FOR THE STUDENT OF ACCOUNTING آقاي عبدالرضا تالانه

 

 

سیستمهای اطلاعاتی حسابداری:

سيستم هاي بانك اطلاعاتي و آينده حسابداري

 اصول صحیح طراحی فرمها

 جنبه های رفتاری تغییر در سیستم های اطلاعاتی

حسابداری دولتی:

کلیات  (لینک کمکی)

موارد افتراق حسابداري دولتي و حسابداري بازرگاني  (لینک کمکی)

سازمان حسابداري دولتي  (لینک کمکی)

مباني حسابداري دولتي  (لینک کمکی)

 انواع حسابهاي مستقل  (لینک کمکی)

گروه حسابها در حسابداري دولتي  (لینک کمکی)

طبقه بندي ديگري از حسابهاي مستقل  (لینک کمکی)

حسابهاي مستقلي كه در ايران نگهداري مي شوند   (لینک کمکی)

اصول متداول حسابداري دولتي    (لینک کمکی) 

دارایی ثابت و استهلاک در حسابداری دولتی     (لینک کمکی)

 

 

سایر مطالب:

بررسي صورتهاي مالي شركت نمونه

مفاهیم و مقدمات بازارهای آتی و اوراق خرید معامله (اوراق مشتقه)

اینکوترمز

مراحل گشايش اعتبار اسناديLC

شرایط عمومی پیمان1 و 2

 مالیات بر ارزش افزوده

UCP600 با ترجمه فارسي

متن کامل UCP600 به همراه ترجمه فارسي را از اينجا دانلود كنيد.

بودجه دولتی: تعاریف - تاریخچه - اصول - مراحل

تعريف بودجه

چون مفهوم بودجه از آغاز پيدايشش تاكنون تغيير و تحول بسيار يافته است از اين رو تعريف جامعي كه در برگيرنده تمام مفاهيم آن در دوره هاي گذشته و زمان حال باشد، كار دشواري است. ديدگاهها، نظريه ها و تعاريف زمانمند و مكانمنداند و به همين خاطر در زمان ها و مكان هاي متفاوت تعاريف متفاوتي ارائه شده است. تعريف هاي زيادي براي بودجه شده است كه به چند نمونه از آن به شرح زير اشاره مي شود:

·        بودجه دخل و خرج دولت است.

·        بودجه يک سند مالي است مربوط به درامدها و هزينه هاي دولت.

·   اولين تعريف قانوني كه از بودجه در نظام حقوقي مالي ايران به عمل آمده است در ماده يك قانون محاسبات عمومي مصوب سال 1289 شمسي است كه بودجه را چنين تعريف كرده است: «بودجه دولت سندي است كه معاملات دخل و خرج مملكتي براي مدت معيني در آن پيش بيني و تصويب  مي گردد. مدت مزبور را سنه مالي مي گويند كه عبارت از يك سال شمسي است».

·   دومين تعريف قانوني مربوط به قانون محاسبات عمومي مصوب 16 اسفند 1312 شمسي مربوط مي شود كه چنين آمده است: بودجه لايحه پيش بيني كليه عوايد و مخارج مملكتي است براي مدت يكسال شمسي كه به تصويب مجلس شوراي ملي رسيده باشد.

·   سومين تعريف مربوط است به قانون محاسبات عمومي كشور مصوب 1/6/1366 مجلس شوراي اسلامي، در اين قانون، بودجه كل كشور چنين تعريف شده است: «بودجه كل كشور برنامه مالي دولت است كه براي يك سال مالي تهيه و حاوي پيش بيني درآمدها و ساير منابع تأمين اعتبار و برآورد هزينه ها براي انجام عملياتي كه منجر به نيل سياستها و به هدفهاي قانوني مي شود و از سه قسمت به شرح زير تشکيل مي شود:

1. بودجه عمومي دولت که شامل اجزاي زير است:

الف- پيش بيني دريافت ها و منابع تامين اعتبار که به طور مستقيم و غيرمستقيم در سال مالي قانون بودجه به وسيله دستگاهها از طريق حساب هاي خزانه داري کل اخذ مي گردد.

ب- پيش بيني پرداخت هايي که از محل درامد عمومي يا اختصاصي براي اعتبارات جاري و عمراني و اختصاصي دستگاههاي اجرايي مي تواند در سال مربوط انجام دهد.

2.بودجه شركت هاي دولتي و بانک ها شامل پيش بيني درامد و ساير منابع تامين اعتبار.

3.بودجه موسساتي كه تحت عنوان غير از عناوين فوق در بودجه كشور منظور مي شود».

با دقت بيشتر در تعريف بودجه متوجه مي شويم كه سه جنبه سياسي، مالي و  برنامه اي جزو ماهيت بودجه بوده، هر تعريفي از بودجه بايد بر پايه هاي سه گانه مذكور تكيه داشته باشد. منتها هر دسته از تعاريف بودجه به مناسبت شرايط و اوضاع و احوال حاكم، بر يكي از جنبه هاي سه گانه فوق تآكيد بيشتري نموده است. به بيان ديگر هر نوع بودجه به مفهوم واقعي آن داراي آثار و ابعاد سياسي، مالي و برنامه اي است و اين سه بعد از هم جدا نشدني و ذاتي بودجه، در همديگر تأثير متقابل و مداوم دارند.

با توجه به مجموع تعاريفي كه از بودجه وجود دارد مي توان عناصر تشكيل دهنده آن را برشمرد:

1.بودجه برنامه مالي دولت است؛

2. بودجه براي يك سال مالي تهيه مي شود؛

3.بودجه پيش بيني آينده است؛

4.بودجه در برگيرنده كل درآمدها و هزينه هاي دولت در قالب بودجه عمومي، بودجه شركت هاي دولتي و بودجه ساير موسسات انتفاعي وابسته به دولت مي باشد؛

5. هزينه ها براي نيل به سياست ها و هدفهاي معين و قانوني دولت مي باشد.؛

6. سندي است كه بايد به تصويب قوه مقننه برسد؛

7.  هيچ دولتي بدون داشتن بودجه نمي تواند دست به فعاليتي بزند.

فلسفه وجودي بودجه

انسانها در دوران مختلف هميشه درصدد بوده اند تا نيازها و خواسته هاي خود را به نوعي از امكاناتي كه در طبيعت وجود دارد تأمين نمايند. اما با توجه به اينكه نيازها و خواسته هاي انسان نامحدود و در مقابل، منابع و امكاناتي كه در اختيار دارد محدود است، مي توان گفت كه بشر با دنيايي مملو از كميابي زندگي مي كند و لذا در مواجهه با اين مشكل از قوه تعقل و قدرت تجزيه و تحليل و توان پيش بيني خود استفاده كرده و با توسل به برنامه ريزي درصدد برآيد تا با حداقل امكاناتي كه در اختيار دارد، حداكثر مطلوبيت را نصيب خود نمايد. با عنايت به مباحث مطرح شده، مي توان گفت: فلسفه وجودي بودجه نويسي دو عامل است: يكي نيازهاي نامحدود بشر و دوم منابع و امكانات محدودي كه در اختيار دارد.

تاريخچه بودجه در جهان

انگلستان: در سال 1215 ميلادي مقرر شد مقرر شد كه ماليات ها و عوارض به تصويب دولت برسد.

در سال 1344 ميلادي نظارت پارلمان بر مخارج عمومي و تصويب درامدها و هزينه هاي دولت و سازمان هاي اداري شروع شد.

تا سال 1616 ميلادي اين نظارت ها با مخالفت هايي مواجه مي شد اما در اين سال با تصويب لايحه حقوق، حق مزبور تثبيت گرديد.

فرانسه: پس از انقلاب كبير و در سال 1789 ميلادي حق تصويب ماليات ها به پارلمان داده شد و حق     تصويب و نظارت بر اجراي بودجه در اواخر قرن 19 پيش بيني شد.

آمريكا: اولين بودجه به صورت فعلي در سال 1914 ميلادي پيشنهاد شده است.

  تاريخچه بودجه در ايران

در ايران و قبل از انقلاب مشروطيت هر شهرستان براي خود بودجه اي داشت كه به وسيله مستوفيان (ماموران وصول خزانه و حسابداران) زير نظر وزير ماليه تنظيم مي شد. در مركز كشور نيز بودجه اي تهيه مي شد. بودجه لشكر و قشون به صورت جدا از ساير اركان دولت تصويب مي شد و در نهايت به تصويب پادشاه مي رسيد. با انقلاب مشروطيت (1285) و تدوين اولين قانون اساسي وضع ماليات و تصويب بودجه در صلاحيت مجلس شوراي ملي قرار گرفت.

در ايران اولين بودجه به مفهوم امروزي را مرحوم صنيع الدوله هدايت وزير ماليه وقت در سال 1289 تهيه نموده است ولي وي قبل از تقديم بودجه به مجلس ترور شد و وزير بعدي بودجه تهيه شده را به نام او به مجلس پيشنهاد كرد. در اين بودجه كه عمده ترين بخش آن را ماليات بخش كشاورزي تشكيل مي داد، درامد 000ر160ر141 ريالي و هزينه 000ر180ر146 ريالي پيش بيني شده بود. بدين ترتيب اولين بودجه پيشنهادي ايران از كسري بودجه به ميزان 000ر020ر5 ريالي برخوردار بوده است.

اين بودجه به تصويب مجلس نرسيد و بعدها نيز يا بودجه اي پيشنهاد نشد و يا اگر پيشنهاد شد به تصويب مجلس نرسيد.  اولين بودجه اي كه توسط مجلس تصويب شد مربوط به سال 1302 است كه در خرداد 1302 به تصويب مجلس رسيد. روش صنيع الدوله تا سال 1320 كه درامدهاي نفتي به بودجه تزريق شد، ادامه پيدا كرد و بعد از آن به صورت ديگري تدوين شد.

اصول بودجه

نقطه نظرات صاحب نظران پيرامون اصول بودجه با يكديگر تفاوت دارند. ولي اين تفاوت نظر كلي نبوده و در بعضي از اين اصول يك توافق نظر ضمني وجود دارد. با توجه به تفاوتي كه در ساختار دولت، اختيارات دولت و نوع حكومت در بين جوامع مختلف وجود دارد و همچنين پويايي وظايف و اختيارات دولتي در طول زمان، اين تفاوت ها قابل توجيه مي باشند. معمولاً اطلاق واژه «اصل» بدان گونه از قواعد و مقررات صورت مي گيرد كه چه از نظر مكان و چه از نظر زمان غير قابل تغيير باشند. در حاليكه نبايد به دلايل بالا آنچه كه به صورت متعارف اصول بودجه خوانده مي شوند تحت شرايط متفاوت تغيير كرده و يا به راحتي و بدون ايجاد مسأله اي از سوي دولتي ناديده گرفته شوند. در نتيجه استفاده از كلمه «اصل» براي بيان قواعد و ضوابط بودجه شايد چندان مناسب نباشد. به هر حال از آنجا كه استفاده از اين واژه در عمده كتابهاي ماليه متداول است در اينجا نيز ما به تبعيت براي بيان و معرفي قواعد، مقررات و ضوابط مفيد در تهيه و تنظيم بودجه از واژه «اصل» استفاده مي كنيم.

اصول بودجه در ايران نشأت گرفته از قانون اساسي، قانون محاسبات عمومي، قانون برنامه و بودجه و ديدگاههاي صاحبنظران و كارشناسان اقتصادي مي باشد.

اصل سالانه بودن بودجه

در عمده تعاريف از بودجه اشاره شده است كه بودجه يك «پيش گويي» است. از انجا كه زمان در پيش گويي يك عامل عمده است، براي بودجه نيز زمان يك «اصل» محسوب مي شود. اما چه مدت از زمان در بودجه مورد پيش گويي قرار مي گيرد؟ الزاماً مدت زمان بودجه نمي تواند اصل باشد. به هر حال به صورت قاعده و عمدتاً بودجه براي يك سال تهيه مي شود كه با توجه به سال قانوني در ايران عرفاً يك سال شمسي است. به اين صورت كه خط مشي ها، سياستها، برنامه ها، عمليات، درآمدها و هزينه ها و بالاخره كليه محتويات بودجه براي يك سال شمسي پيش گويي مي گردد. از آنجائيكه تهيه و تنظيم بودجه كاري دشوار و زمان بر است و گاه بيش از نيمي از سال را به خود اختصاص مي دهد، گاه از طرف بعضي از صاحب نظران پيشنهاد شده است كه بودجه براي زماني طولاني تر از يكسال تهيه و تنظيم شود. چنانچه بنابه هر دليلي بودجه سال آتي مصوب نشد دولت براي پيشبرد امور مي تواند به اندازه بودجه سال قبل را براي فررودين ماه استفاده كند كه به آن بودجه 12/1  مي گويند و اگر براي ارديبهشت آماده نشد مي تواند از بودجه 12/2  استفاده كند و به همين ترتيب تا خرداد ادامه دهد. در بسياري از كشورها علاوه بر بودجه سالانه يك برنامه يا تنظيم بودجه چند ساله نيز صورت مي گيرد. معروفترين اين نوع از بودجه هاي برنامه اي، برنامه پنج ساله است.

يکي از نتايج مهم اصل سالانه بودن بودجه اين است که ارزش و اعتبار حقوقي احکام مقرر در قانون بودجه موقتي و يک ساله است و بنابراين در قانون بودجه بايد از پيش بيني احکامي که ماهيت بودجه اي ندارند خودداري نمود.

اصل تقدم درآمد بر هزينه

منظور آن است كه قبل از هر گونه اقدامي در امر بودجه ريزي، ابتدا بايستي منابع درآمدي و سقف هر يك از آنها به طور دقيق پيش بيني شود و اثرات بر شاخص هاي كلان اقتصاد مورد بررسي قرار گيرد و سپس در مرحله بعد، حجم عمليات و مخارج مورد نياز برنامه ها را معين نمود، زيرا اولاً اقتصاد به شدت از قدرت خريدي كه دولت از مردم جدا مي كند اثر مي پذيرد؛ مثلاً افزايش مالياتها قطعاً بر پس انداز و خريد مردم تأثير مي گذارد، لذا بايستي مقدار ماليات طوري معين گردد كه حداقل اثر منفي را بر اقتصاد داشته باشد. ثانياً به لحاظ اينكه در هر بودجه اي مخارج تابعي از درآمدهاست، بررسي درآمدها مقدم بر مخارج است.

اصل تعادل بودجه

بر اساس اين اصل درصد رشد هزينه ها نبايد بيشتر از درصد رشد درآمد باشد. شايد بتوان گفت كه اين اصل متأثر از ديدگاه كلاسيكها از دولت است كه از نظر آنها دولت خوب آن است كه حداقل درآمد را داشته و حداقل هزينه را انجام دهد و در امور اقتصادي دخالت نكند. در نتيجه استفاده از ابزار اقتصادي مثل سياست كسر بودجه مورد قبول نبوده و بودجه متعادل يك اصل تلقي مي شده است. چنانچه وقتي كه در دوره جنگهاي انگليس و فرانسه با ناپلئون در سالهاي 1815 و 1816 دولت انگليس با كسر بودجه مواجه شد، ديويد ريكارد و اقتصاددانان معروف كلاسيك انگليسي آن را يك فاجعه و مضر به حال سلامت اقتصاد خواندند. امروز تقريباً بسيار نادر اتفاق مي افتد كه دولتي يك بودجه متعادل را اجراء نمايد. معمولاً دولتها از نظر حسابداري براي حفظ تراز درآمدها و هزينه ها در شرايطي كه با كسر بودجه مواجه هستند. (اين مورد غالب موارد از عدم تعادل بودجه است ). قرضه دولت از مردم يا بانك مركزي را منظور مي نمايند و عمدتاً از سياست كسر بودجه براي ايجاد رشد اقتصادي استفاده مي كنند. در بسياري از نوشته هاي صاحب نظران، بودجه متأثر از اصل تعادل بودجه، اصل ديگري تحت عنوان «اصل تقدم درآمدها بر هزينه» مطرح مي نمايند. به اين مفهوم كه ابتدا درآمدها بايد مشخص شود و محاسبه گردند، سپس بر اساس پيشگويي درآمد، هزينه را پيش گويي نمايند تا از حد درآمد تجاوز ننموده و تعادل بودجه به هم نخورد. اينك با توجه به اصل تعادل بودجه و استثناهايي كه نقش جديد دولت ها ايجاد نموده به نظر مي رسد امروزه وقتي از تعادل بودجه سخن به ميان مي آيد اصل تعادل از نظر اقتصادي است.

اصل پيش بيني و تقدم

انجام وظايف عمومي بدون پيش بيني قبلي بودجه امکان پذير نيست، زيرا بدون بودجه مشخص امور کشور متوقف و مختل مي شود. بنابراين اصل پيش بيني و تقدم بودجه قبل از فرا رسيدن دوران اجرا امري اجتناب ناپذير است. در حال حاضر حکم قانوني خاصي براي تاريخ نهايي تقديم لايجه بودجه به مجلس وجود ندارد. ولي منطق ايجاب مي کند که دولت و مجلس بايد به نحوي عمل کنند که بودجه هر سال، قبل از شروع سال مراحل تصويب را گذرانده باشد.

اصل وحدت بودجه

بر اساس اين اصل تمام برنامه ها، فعاليتها و طرحهاي دولت، همچنين تمام درآمدها و هزينه ها و در نتيجه «بودجه» تمام دستگاهها، سازمانهاي دولتي بايد در يك جا نوشته شود و براي رسيدگي و تصويب ارائه گردد. فلسفه اساسي  اصل وحدت بودجه در اين است كه هر دستگاه براي خود بودجه اي نداشته باشد و دولت از كارهاي پراكنده و جزئي و روزانه خودداري نموده و قوة مقننه نيز امكان رسيدگي و تجزيه و تحليل بودجه را داشته باشد. به هر حال وحدت بودجه امكان كنترل و تجزيه و تحليل پارلمان را بر عمليات مالي دولت افزايش مي دهد و دولت وظيفه دارد تمامي بودجه را به طور يكجا و در غالب يك مجموعه به مجلس تقديم كند. طرفداران اين اصل چنين اظهار مي نمايند كه اگر اصل وحدت بودجه رعايت نشود و در نتيجه هر دستگاه و سازمان براي خود بودجه اي داشته باشد و با دولت براي هر دسته از كارهاي گوناگون بودجه اي جداگانه و در زمانهاي مختلف تهيه نمايد، هماهنگي و تقارن منطقي زماني و مكاني بين عمليات بخشهاي متفاوت دولتي از ميان خواهد رفت و جلوگيري از دوباره كاريها دشوار مي شود. از طرف ديگر اگر قرار باشد كه بودجه در بخشها و تيكه هاي مختلف و در زمانهاي متفاوت به مجلس ارائه شود، امكان رسيدگي و تجزيه و تحليل بودجه كل كشور از پارلمان سلب مي گردد. با وجود تأكيدهاي فوق در بعضي از كشورها براي دوره زماني طولاني اين اصل رعايت نمي شده است مثل ايالت متحده امريكا قبل از سال 1969 يا انگلستان قبل از اوايل قرن نوزدهم و در بعضي از جوامع گاه گاه اين اصل زير پا گذاشته شده است مثل متمم بودجه كه در بعضي از سالها پس از ارائه بودجه به دلايل مختلف مثل وقوع هزينه ها يا درامدهاي اتفاقي پيش گويي نشده، تهيه و به مجلس ارائه مي شود.

اصل تمرکز عايدات

بر اساس اين اصل، کليه درامدهاي دولت از منابع مختلف بايد به صندوقي که اصطلاحا "خزانه" ناميده مي شود، واريز گردد و همه سازمان هايي که بر اساس مقررات قانوني مامور وصول درامدي هستند، بايد آن را به خزانه واريز نمايند و مجددا در حدودي که قانون گذار اجازه داده است، از آن برداشت نمايند.

اصل كامليت يا جامعيت بودجه

در اين اصل به موازات اصل وحدت بودجه، توصيه مي شود تمام درآمدها و هزينه هاي دولت به هر شكل و صورتي كه هست اعم از بودجه جاري و عمراني و يا سرمايه گذاري ثابت به وسيله وزارتخانه ها، مؤسسات دولتي، شركتهاي دولتي، نهادهاي انقلابي، يعني دستگاههايي كه به نحوي از انحاء از بودجه دولت منتفع مي گردند، در سند بودجه جمع آوري و به صورت ناخالص به مجلس تقديم گردد. ناخالص بودن بودجه به اين معني است كه بايد ارقام منظور در بودجه بدون آنكه درآمدها از هزينه ها تهاتر گردند در سند بودجه درج گردد. دو قاعده كلي از اصل جامعيت بودجه مستفاد مي شود: 1) درآمدها و هزينه ها همديگر را تهاتر نكنند. 2) همه اقلام درآمدها و همه اقلام هزينه ها در بودجه عمومي منعكس گردند و هيچ چيز از قلم نيافتد . به اين صورت اگر يك دستگاه دولتي درآمدهايي دارد بايد اين درآمد را كلاً به خزانه واريز و مجدداً هزينه هاي خود را در بودجه درخواست نمايد، نبايد حتي هزينه مربوط به وصول آن درامد را از محل آن درآمد، محاسبه و مانده آن را به خزانه واريز نمايد. ماده 24 قانون محاسبات عمومي مصوب 1312 اصل جامعيت بودجه را چنين تعريف كرده است : «كليه عوايد دولت بايد بوسيله متصديان مربوط مستقيماً به خزانه تحويل شود و كليه مخارج در حدود قوانين و نظام نامه هاي مربوط و مقررات راجع به هر نوع خرجي به موجب حواله و نظارت مستقيم وزارت ماليه و به وسيله خزانه دولت پرداخت شود». ماده 33 قانون محاسبات عمومي ايران مصوب 15 دي ماه 1349 اصل جامعيت را چنين تعريف كرده است: «وجوهي كه از محل درآمدها و ساير منابع تأمين اعتبار منظور در بودجه عمومي دولت وصول مي شود و همچنين درآمدهاي شركتهاي دولتي به استثناي بانكها و مؤسسات اعتباري و شركتهاي سهامي بيمه ايران بايد به حسابهاي خزانه كه در بانك مركزي ايران افتتاح مي گردد، تحويل شود. خزانه مكلف است ترتيب لازم را بدهد كه شركتهاي دولتي بدون هيچگونه قيد و شرط از وجوه خود استفاده نمايند.

«تبصره»: تشخيص مؤسسات اعتباري با شوراي پول و اعتبار خواهد بود. قانون اساسي در اصل 53 چنين به اصل جامعيت اشاره مي كند: كليه دريافتهاي دولت در حسابهاي خزانه داري كل متمركز مي شود و همه پرداختها در حدود اعتبارات مصوب به موجب قانون انجام مي گيرد.

 اصل شامليت يا تفصيل بودجه

بر اساس اين اصل دولت بايد بودجه را به صورت مشروح و با جزئيات آن تهيه و تنظيم و به مجلس پيشنهاد نمايد و نمي تواند هيچ بخشي از آن را مجمل در نظر بگيرد. به اين صورت كه بايد بودجه دستگاهها و سازمانهاي مختلف به تفصيل و تفكيك درآمد و هزينه طبقه بندي شده و در قالب برنامه ها و طرحها به صورت استاني و ملي در لايحه منعكس شوند. اصل فوق بايد طوري رعايت شود كه امكان بررسي جزئيات مربوطه را به نمايندگان مردم بدهد. در واقع عدم رعايت اصل شامليت يا تفصيل بودجه، امكان تجزيه و تحليل پارلمان و تشخيص ضرورت اقلام بودجه را منتفي مي نمايد. طبق اين اصل بودجه نمي تواند به عنوان مجموعه اي از اعداد و ارقام خشك و بي روح تلقي شود بلكه مي بايد در قالب گزارشهاي مفصل توجيهي و مستدل مطرح گردد. بودجه تفصيلي در ايران براي اولين بار در سال 1344 و به وسيله سازمان برنامه و بودجه تهيه و به صورت يك كتاب به مجلس ارائه شد.

اصل تخصيص و عدم تخصيص بودجه

طبق اين اصل تخصيص دولت موظف است هر اعتباري را صرفاً به همان جاي اختصاص دهد كه در بودجه مصوب شده است. دولت بايد موظف باشد كه در عمل مطابق آنچه كه در بودجه تعيين و اجازه داده شده است هزينه نمايد. نبايد بودجه تخصيص پيدا كرده براي يك امر را خرج موضوع ديگري نمايد  چون در اين صورت نتيجه مورد نظر از اصل شامليت و كامليت بودجه حاصل نخواهد شد. بر اساس اصل تخصيص، تمام ارقام منظور در بودجه بايد به همان وضع و ترتيبي كه در بودجه تعيين و اجازه داده شده است وصول يا مصرف شود. طبق اين اصل هر رقم اعتباري كه براي هزينه اي در بودجه پيش گويي شده است تنها براي همان هزينه قابل مصرف است و نبايد آن را براي منظور ديگري خرج كرد.  از سوي ديگر در اين راستا در ماده 93 قانون محاسبات عمومي مصوب سال 1366 چنين آمده است: «در صورتي كه بر اساس گواهي خلاف واقع ذي حساب به تأمين اعتبار و با اقدام يا دستور وزير يا رئيس موسسه دولتي يا مقامات مجاز از طرف آنها زائد بر اعتبار مصوب و يا بر خلاف قانون وجهي پرداخت يا تعهدي عليه دولت امضا شود، هر يك از اين تخلفات در حكم تصرف غير قانوني در وجوه و اموال دولتي محسوب خواهد شد و بر اساس اصل عدم تخصيص دولت حق ندارد اگر به موقع يا جايي بودجه اختصاص نداده اند بودجه اختصاص دهد. بعبارت ديگر كليه درآمدهاي دولت بايد به خزانه واريز گردد و از درآمد عمومي دولت براي هزينه هاي دولت تأمين اعتبار شود.

اصل انعطاف پذيري

مطابق با اين اصل اگر چنانچه دولت در پيش بيني بودجه اعم از درآمدها يا هزينه هايش در طول سال با مشكلي بر بخورد مي تواند از طريق متمم بودجه و ارائه آن به مجلس بودجه خود را ترميم كند. ضمناً در داخل هر دستگاه به وزير يا مسئول مربوطه تا حدي اجازه داده مي شود كه نسبت به جابجايي اعتبارات اقدام كند. از آنجائيكه بودجه بر اساس يك برآورد و پيش گويي تهيه و تنظيم مي شود و شرايط اقتصادي، سياسي و اجتماعي جامعه يك امر پويا هستند، ممكن است پس از تصويب بودجه بعضي از تغييرات در اوضاع اقتصادي، اجتماعي و يا سياسي جامعه ايجاب نمايد كه محل درآمدها و يا هزينه ها تغيير نمايد. همچنين باز هم به دليل اينكه بودجه يك برآورد و پيشگويي است و اوضاع اقتصادي در حال تحول امكان دارد كه بودجه پيش گويي شده از سوي يك مدير دولتي درست و دقيق نباشد و در عمل با مشكل بودجه مواجه شود. با توجه به نكات فوق به نظر مي رسد كه يك انعطاف در بودجه لازم به نظر مي رسد در حالي كه انعطاف در بودجه مخالف اصل تخصيص بودجه عمل مي نمايد. ضرورت هاي ناشي از پويايي جامعه حتي به طرفداران محكم اصل تخصيص نشان داده است كه بودجه بايد در حدي انعطاف پذير باشد. فرض كنيد كه در بودجه پيش بيني شده است كه براي ايجاد يك درمانگاه دولتي تعدادي پزشك، پرستار، و وسايل پزشكي فراهم شود و بودجه به صورت جزء به جزء منظور شده باشد. اگر پزشكهاي مورد نظر به اندازه كافي حاضر به همكاري نبودند، چه بايد كرد؟ آيا مي توان بودجه مربوط به استخدام پزشك را صرف خريد ابزار پزشكي نمود يا به جاي آن پرستار بيشتري استخدام كرد؟ مشكل انعطاف ناپذيري بودجه در مورد فعاليتهاي اقتصادي دولت محدوديت بيشتري را ايجاد مي كند. فرض كنيد كه بنگاه توليد دولتي بودجه لازم را براي خريد انواع نهاده هاي توليدي پيشگويي كرده باشد، از آنجائيكه بين زمان پيشگويي بودجه و انجام هزينه ها فاصله زماني نسبتاً طولاني وجود دارد، ممكن است قيمت بعضي از نهاده ها تغيير نمايد و با توجه به قيمت جديد امكان اجراي برنامه توليد به صورت بهينه نباشد. آيا مدير بنگاه نبايد با جانشين كردن عوامل توليد ارزان تر بتواند با يك برنامه بهينه در توليد اقدام به فعاليت اقتصادي مورد نظر كند؟ نتيجتاً همان قدر كه تخصيص در بودجه مي تواند يك اصل مهم باشد، انعطاف پذيري نيز به عنوان يك اصل با اهميت تلقي مي شود. امروزه به خصوص در انجام هزينه هاي عمراني و برنامه هاي اقتصادي توليدي دولت تا حد قابل ملاحظه اي بودجه مربوطه از انعطاف لازم برخوردار است.

روش هاي مختلف انعطاف پذيري در بودجه به قرار زير است:

اصلاح بودجه: منظور اصلاحي است كه دولت با جابجايي اعتبارات مصوب در سطح مواد بودجه يا برنامه يا طرح هاي عمراني به عمل مي آورد و بدين وسيله بسياري از مشكلات اجرايي سازمانها را از بين مي برد.

متمم بودجه: بودجه اي است كه طي آن تغييرات سقف اعتبارات دستگاههاي اجرايي به قوة مقننه تقديم مي شود تا مورد بررسي و تصويب قرار گيرد.

اعتبار هزينه هاي پيش بيني نشده: اعتباري است كه در قانون بودجه كل كشور منظور مي شود و بنا به پيشنهاد وزراي ذي ربط و تأييد سازمان مديريت و برنامه ريزي و تصويب هيأت وزيران با رعايت مقررات عمومي دولت قابل مصرف است.

 اعتبارات دولت: اعتباري است كه براي امر خاصي كه جنبه عمومي و استثنايي دارد در  اختيار دولت قرار مي گيرد و همانند اعتبار هزينه هاي پيش بيني نشده به مصرف مي رسد.

اصل تحديدي بودن هزينه ها

اعتبارت مصوب براي هر نوع هزينه تا حد همان اعتبار مصوب قابل خرج است نه بيشتر. منظور از تحديدي بودن هزينه ها اين است كه اولاً وقتي اعتباري به مبلغ 100 واحد براي خريد كالايي تصويب مي شود نمي توان 110 واحد هزينه كرد (مگر در حدي كه جابجايي اعتبار به موجب قانون مجاز باشد). ثانياً منظور شدن اعتبار در بودجه يك دستگاه دولتي، از نظر حقوقي تكليفي براي هزينه كردن آن توسط دستگاه مزبور ايجاد نمي كند. به عبارت ديگر، تصويب اعتبارات اجازه خرج است نه تكليف. البته از نظر سياسي و اقتصادي نوعي الزام و تكليف برداشت مي شد. چون بعضي از ارقام هزينه مثل هزينه ي راهسازي يا كارخانه هاي توليدي اگر انجام نشود، در حقيقت قسمتي از برنامه هاي دولت انجام نشده است كه خود بايد مسوول باشد. ماده پنجاه قانون محاسبات عمومي مقرر مي دارد: «وجود اعتبار در بودجه كل كشور به خودي خود براي اشخاص اعم از حقيقي و حقوقي ايجاد حق نمي كند و استفاده از اعتبارات بايد با رعايت مقررات مربوط خود به عمل آيد».

اصل تخميني بودن درآمدها

بودجه از طريق تصويب مجلس، ارزش قانوني مي يابد. مجلس با تصويب بودجه، به قوه مجريه اجازه مي دهد كه درآمدهاي پيش بيني شده را وصول و وجوه مورد نياز خود را هزينه كند. اين اجازه يك جواز مشروط است و كسب درآمدهاي لازم، بدون وجود قانون جداگانه عملي نيست. هيچ مالياتي را بدون وجود قانوني كه مربوط به چند و چون نظام مالياتي باشد نمي تواند از مؤديان گرفت. قوانين مالياتي نيز خود محصول تصويب مجلس هستند و مانند ساير قوانين خصلت دائمي دارند. يعني تا زماني كه با قانون جديدي نسخ نشده اند قابل اجرا هستند؛ ولي تصويب بودجه در واقع اجازه اجراي همين قوانين براي مدت يك سال است. در مورد هزينه ها نيز اجازه قوة مقننه، چه به وسيله بودجه و چه به وسيله قوانين مالي ديگر لازم است.

درآمدهاي پيش بيني شده در بودجه، به اصطلاح اهل فن جنبه تخميني دارد و اين ابداع بدان معني است كه منظور شدن مبلغي به عنوان درآمد در بودجه كل كشور مجوزي براي وصول از اشخاص حقيقي و حقوقي نمي شود و در هر مورد نياز به مجوز قانوني دارد. پيش بيني به هر ميزان مانع وصول درآمدهاي بيشتري از منابع مربوط نيست؛ لكن وصول مبالغ بيشتري خارج از ضوابط تعيين شده در قانون از افراد حقيقي و حقوقي خلاف است. به عبارت يگر وصول درآمد بيشتر از  مبلغ پيش بيني شده در بودجه - به شرط آنكه به موجب قانون وصول شوند- مانعي ندارد. حتي وصول درآمدهايي كه در بودجه منظور نشده اند طبق مقررات مجاز و به همين ترتيب وصول درآمد به ميزاني كمتر از آنچه پيش بيني شده است نيز بلامانع است. اصل پنجاه و يكم قانون اساسي نيز به اين موضوع اشاره شده است: «هيچ نوع ماليات وضع نمي شود مگر به موجب قانون...» .

 اصل تنظيم بودجه بر مبناي عمليات

بر مبناي اين اصل، تهيه و تنظيم بودجه بايستي بر مبناي فعاليت و عملكرد دستگاههاي اجرايي صورت گيرد نه عادات سنواتي؛ چرا كه چنين عاداتي زمينه چانه زني دستگاهها را براي دريافت اعتبارات بيشتر فراهم و اولويت بندي بين برنامه‌ها را با مشكل روبه‌رو مي سازد. بكارگيري اين اصل علاوه بر عملياتي ساختن برنامه هاي دولت، باعث مي شود براي فعاليتهاي مناسب، اعتبار لازم در نظر گرفته شود. ماده 50 قانون محاسبات عمومي مي گويد: « وجود اعتبار در بودجه كل كشور به خودي خود براي اشخاص اعم از حقيقي يا حقوقي ايجاد حق نمي كند و استفاده از اعتبارات بايد با رعايت مقررات مربوط به خود بعمل آيد.

اصل تفكيك هزينه هاي مستمر از غير مستمر

با بكارگيري اين اصل؛ يعني تفكيك هزينه هاي مستمر از غير مستمر مي توان حجم، سهم و تركيب هر يك از عناصر تشكيل دهنده بودجه را در برنامه هاي دولت معين نمود. هزينه هاي مستمر دولت عمدتاً شامل مخارج مصرفي و هزينه هاي غير مستمر آن شامل سرمايه گذاري هاي مختلف است كه هر كدام از آنها در سطوح كلان اقتصاد (رسيدن به تعادل بين عرضه و تقاضاي كل، اشتغال، سطح عمومي قيمتها، توليد و ...) اثر دارند. با تفكيك هزينه ها از يكديگر، دولت مي تواند از بودجه به عنوان ابزاري براي هدايت اقتصاد جامعه استفاده نمايد.

مراحل بودجه

بودجه بندي فرآيندي مستمر است كه اركان و عناصر آن در بيش تر كشورها تقريبا با يكديگر شباهت دارند، اين وجه تشابه مراحل اساسي بودجه از تهيه و تنظيم تا اجراي آن است. روش هايي كه در اين مراحل اعمال مي شود به لحاظ هدف يكي بوده، ولي كيفيت به كار گرفتن آن ها ممكن است كم و بيش فرق كند.

 بودجه از چهار مرحله تشكيل مي شود كه در مجموع اين چهار مرحله را سيكل بودجه اي ناميده اند؛ اين چهار مرحله عبارتند از:

1- تهيه و تنظيم و پيشنهاد بودجه (بودجه پيشنهادي)

2- تصويب بودجه (بودجه مصوب)

3- اجراي بودجه (بودجه تخصيصي)

4- نظارت و كنترل بودجه (تفريغ بودجه)

دولت ها عموما براي تنظيم بودجه، نخست برآوردهاي درآمد و هزينه را براي دوره آينده پيش بيني مي كنند; سپس از مجموع اين برآوردها و تطبيق آن ها با اطلاعات و مفروضات جمع آوري شده، بودجه پيشنهادي را تهيه و تنظيم مي كنند و پس از تصويب مراجع صلاحيت دار، براي اجرا آماده مي كنند. آن ها روش ها و تدابير لازم را براي حسن اجراي بودجه به كار مي بندند و عمل نظارت به صورت بررسي نتيجه عمليات انجام مي گيرد تا به اين وسيله از برخورد مسايل و بروز مشكلات جلوگيري شود.

تهيه و تنظيم و پيشنهاد بودجه (بودجه پيشنهادي)

در مرحله تهيه و تنظيم و پيشنهاد بودجه، هدف ها و سياست هاي كلي دولت در تنظيم بودجه سالانه كه توسط شوراي اقتصاد تنظيم مي شود، از طريق بخشنامه بودجه از سوي رييس جمهور به تمامي دستگاه هاي دولتي ابلاغ مي شود. دستگاه هاي دولتي، بودجه يك سال آينده خود را در قالب اهداف و خط مشي تعيين شده و با رعايت دستورالعمل سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور (معاونت برنامه ريزي و نظارت راهبردي رئيس جمهوري) تنظيم و پيشنهاد مي كنند. سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور (معاونت برنامه ريزي و نظارت راهبردي رئيس جمهوري) پس از بررسي هاي لازم و با توجه به اولويت ها و ميزان درآمدهاي پيش بيني شده، بودجه دستگاه هاي دولتي را پس از انجام تعديل لازم در لايحه بودجه كل كشور منظور و براي بررسي به شوراي اقتصاد و هيات وزيران تسليم مي كند. هيات وزيران لايحه بودجه را مورد بررسي قرار داده و پس از تاييد در مهلت قانوني به مجلس شوراي اسلامي تقديم مي كند. رييس جمهور هنگام تقديم بودجه ضمن گزارش مشروحي، رئوس برنامه هاي دولت را به اطلاع نمايندگان مجلس مي رساند.

لايحه بودجه از نظر شکلي مشتمل بر يک ماده واحده و چندين تبصره است و معمولا همراه با اطلاعات زير به امضاي رئيس جمهور مي رسد و به مجلس شوراي اسلامي تقديم مي شود:

1-    مقدمه بودجه شامل توضيحات لازم درباره لايحه بودجه پيشنهادي و آثار و نتايج آن.

2-    درامدهاي وصول شده و هزينه هاي انجام شده در سال مالي قبل.

3-    پيش بيني درامدها و براورد هزينه هاي سال جاري.

4-    هرنوع اطلاعات ديگري که ضرورت تشخيص داده شود.

 تصويب بودجه (بودجه مصوب)

در مرحله تصويب بودجه نظارت و رسيدگي قوه مقننه بر بودجه عمومي كه حاوي تمامي برنامه ها، طرح ها و فعاليت هاي قوه مجريه در سال آتي است، انجام مي گيرد.

لايحه بودجه در كميسيون هاي تخصصي مجلس مورد بررسي قرار گرفته و سپس كميسيون تلفيق که مسووليت رسيدگي نهايي را برعهده دارد، بايد ظرف 15 روز گزارش کميسيون هاي تخصصي را بررسي کرده و گزارش نهايي خود را به مجلس شوراي اسلامي تقديم کند. پس از تصويب بودجه در مجلس شوراي اسلامي، موضوع براي اظهارنظر به شوراي نگهبان ارسال مي شود. نكته مهم در اين مرحله اين است كه هدف، تصويب اعداد و ارقام نيست، بلكه منظور اصلي، رسيدگي به سياست ها و برنامه هاي دولت است كه با توجيهات اقتصادي، اجتماعي و... همراه است و به صورت اعداد و ارقام تجلي يافته است.

  مقايسه تصويب بودجه و ساير قوانين:

1-    تفويض اختيار: اصولا مجلس حق تفويض اختيار قانونگذاري ندارد جز در موارد ضروري و به کميسيون هاي داخل مجلس که در اين صورت مصوبات کميسيون هاي مزبور براي مدتي که مجلس تعيين مي کند، آزمايشي است و تصويب نهايي آنها با مجلس است و يا در خصوص اساسنامه سازمان ها و شرکت هاي دولتي يا وابسته به دولت به کميسيون هاي داخلي يا دولت که در اين صورت مصوبات آنها دايمي است. مجلس نمي تواند تصويب موقت لايحه بودجه را بر عهده کميسيون گذارد هر چند که ضرورت ايجاب کند بلکه بايد در جلسات علني مجلس مطرح و مورد رسيدگي قرار گيرد.

2-    محدوديت در اصلاح و تعديل بودجه:  طرح هاي قانوني و پيشنهادها و اصلاحاتي که نمايندگان در خصوص لوايح قانوني مي کنند و به تقليل درامد عمومي يا افزايش هزينه هاي عمومي مي انجامد، در صورتي قابل طرح در مجلس است که در آن طريق جبران کاهش درامد يا تامين هزينه جديد نيز معلوم باشد.

3-    مهلت زماني مجلس براي تصويب بودجه: در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و ساير قوانين موضوعه هر چند صراحتي وجود ندارد ولي با توجه به ماهيت بودجه و پيش بيني مدت زمان براي اظهارنظر کميسيون ها و نمايندگان در مجلس بايدگفت که مجلس نيز به نوعي داراي محدوديت زماني در تصويب بودجه است.

4-    يک شوري بودن: بر اساس ماده 224 آئين نامه داخلي مجلس، لايحه بودجه سالانه کشور يک شوري است. در حالي که اصولا لوايح و طرح هاي قانوني عادي دو شوري هستند مگر اينکه براي آنها تقاضاي فوريت شود. دليل اين امر هم محدوديت زماني مجلس براي تصويب بودجه است.

5-    بررسي در کميسيون تلفيق: مجلس داراي کميسيون هاي تخصصي است و هر طرح و لايحه قانوني با توجه به موضوع به يکي از کميسيون هاي مزبور ارجاع مي گردد. ولي لايحه بودجه در کميسيون تلفيق که با حضور دو نماينده از هر کميسيون تخصصي و تمام اعضاي کميسيون برنامه و بودجه و محاسبات تشکيل مي شود، مورد بررسي قرار مي گيرد.

6-     مشارکت همه کميسيون هاي تخصصي در بررسي لايحه بودجه: اصولا لوايح و طرح هاي قانوني بر اساس موضوع به يکي از کميسيون هاي تخصصي به عنوان کميسيون اصلي و يک يا چند کميسيون تخصصي ديگر به عنوان کميسيون هاي فرعي ارجاع مي شود. در صورتي که در لايحه بودجه کل کشور، همه کميسيون هاي تخصصي علاوه بر داشتن نماينده در کميسيون تلفيق، بخش هاي مربوط به خود را در لايحه بودجه بررسي مي کنند.

7-    مدت زمان مذاکره نمايندگان و بررسي لايحه: آيين نامه داخلي مجلس مدت زمان بيشتري را نسبت به زمان ساير طرح ها و لوايح و موضوعات (به جز بررسي و راي اعتماد به وزيران) براي مذاکره نمايندگان در جلسات علني مجلس پيش بيني کرده است.

8-    فعاليت غيرعادي مجلس: بر اساس ماده 225 آئين نامه داخلي مجلس، هنگام طرح لايحه بودجه در مجلس، جلسات بايد بلاانقطاع در کليه ايام هفته غير از جمعه و تعطيلات رسمي ، حداقل روزي 4 ساعت منعقد گردد و تا تا موقعي که شور و مذاکره پايان نيافته باشد و راي مجلس اخذ نشده باشد، از دستور مجلس خارج نمي شود و هيچ لايحه و طرح ديگر نمي تواند مطرح باشد مگر لايحه يک يا چند دوازدهم بودجه در صورت ضرورت.

 

اجراي بودجه (بودجه تخصيصي)

اجراي بودجه؛ تمامي مراحلي را شامل مي شود كه جهت وصول درآمدها و ساير منابع تامين اعتبار از يك طرف و مصرف اعتبارات پيش بيني شده و مصوب از طرف ديگر به مورد اجرا گذاشته مي شود. اجراي بودجه، شامل تحقق ارقام پيش بيني شده در بودجه مصوب و به عبارتي ديگر، وصول درآمدها و پرداخت هزينه ها براي نيل به مقاصد و اهداف معين طبق قوانين و مقررات مربوط است. در مرحله اجرا، بودجه خود داراي مراحل فرعي ديگري است.

مراحل تفضيلي اجراي بودجه:

1-    تشخيص: تعيين و انتخاب کالاها و خدمات و ساير پرداخت هايي که تحصيل يا انجام آن براي نيل به اجراي برنامه هاي دستگاه هاي اجرايي ضروري است. اختيار و مسئوليت تشخيص بر عهده وزير يا رئيس موسسه است و قابل تفويض مي باشد.

2-    تامين اعتبار: عبارت است از اختصاص دادن تمام يا قسمتي از اعتبار مصوب براي هزينه معين. مسئوليت تامين اعتبار به عهده ذيحساب است. ذيحساب ماموري است که به موجب حکم وزارت امور اقتصاد و دارايي از بين مستخدمين رسمي واجد صلاحيت به منظور اعمال نظارت و تامين هماهنگي لازم در اجراي مقررات مالي و محاسباتي در وزارتخانه ها، موسسات و شرکت هاي دولتي و دستگاه هاي اجرايي محلي و موسسات و نهادهاي عمومي غيردولتي به اين سمت محسوب مي شود و انجام وظايف زير را به عهده دارد:

الف- نظارت بر امور مالي و محاسباتي و نگهداري و تنظيم حساب ها بر طبق قانون و ضوابط و مقررات مربوط و صحت و سلامت آنها.

ب- نظارت بر حفظ اسناد و دفاتر مالي.

ج- نگهداري و تحويل و تحول وجوه و سپرده ها و اوراق بهادار.

د- نگهداري حساب اموال دولتي و نظارت بر اموال مذکور.

3-    تعهد: عبارت است از ايجاد دين بر ذمه دولت ناشي از:

الف- تحويل کالا يا انجام خدمت.

ب- اجراي قراردادهايي که با رعايت قوانين و مقررات منعقد مي شود.

ج- احکام صادره از مراجع قانوني و ذيصلاح

د- پيوستن به قراردادهاي بين المللي و عضويت در سازمان ها يا مجامع بين المللي با اجازه قانون.

اختيار و مسئوليت تشخيص بر عهده وزير يا رئيس موسسه است و قابل تفويض مي باشد.

4-    تسجيل: عبارت است از تعيين ميزان بدهي قابل پرداخت به موجب اسناد و مدارک اثبات کننده بدهي. اختيار و مسئوليت تشخيص بر عهده وزير يا رئيس موسسه است و قابل تفويض مي باشد.

5-    حواله: اجازه است که کتبا توسط مقامات مجاز براي تاديه تعهدات و بدهي هاي قابل پرداخت از محل اعتبارات مربوطه در وجه ذينفع صادر مي شود. اختيار و مسئوليت تشخيص بر عهده وزير يا رئيس موسسه است و قابل تفويض مي باشد.

6-     درخواست وجه: سندي است که ذيحساب براي دريافت وجه به منظور پرداخت حواله هاي صادر شده و ساير پرداخت هايي که به موجب قانون از محل وجوه متمرکز در خزانه مجاز باشد، حسب مورد از محل اعتبارات و يا وجوه مربوط عهده خزانه در مرکز يا عهده نمايندگي خزانه در استان در وجه حساب بانکي پرداخت دستگاه اجرايي ذيربط صادر مي کند.

7-    هزينه: عبارت است از پرداخت هايي که به طور قطعي به ذينفع در قبال تعهد يا تحت عنوان کمک يا عناوين مشابه با رعايت قوانين و مقررات مربوط انجام پذيرد.

نظارت و كنترل بودجه (تفريغ بودجه)

نظارت بر بودجه از جهت صحت عمليات اجرايي و انطباق آن با هدف ها و برنامه ها نقش مهمي دارد، چون بودجه ماموريتي است كه از طرف قوه مقننه به دولت محول شده است. بايد به نحوي از درستي انجام اين ماموريت آگاهي يابد. نظارتي كه مجلس در آغاز توسط ديوان محاسبات به طور غيرمستقيم و سپس با رسيدگي به گزارش تفريغ بودجه به صورت مستقيم انجام مي دهد در پي اين منظور است كه روي هم نظارت قضايي و نظارت پارلماني را پديد مي آورد. از طرف ديگر دستگاه دولت نيز به سبب وسعت فراواني كه دارد بايد اطمينان يابد كه آن چه در درونش و توسط اعضايش صورت مي پذيرد در جهت هدف هاي برنامه است. اين احتياج نيز لزوم نظارت اداري و عملياتي را كه دولت خودش بر خودش و بر كاركنانش به عهده دارد، مطرح مي سازد.

مراحل نظارت بر اجراي بودجه

1- نظارت اداري: نظارت اداري به وسيله سازمان هاي قوه مجريه انجام مي گيرد و مي توان گفت که نوعي نظارت درون سازماني در درون قوه مجريه است. نظارت اداري بر اجراي بودجه علاوه بر اين که از سوي مقامات و متصديان مربوط در هر سازمان و تشکيلات اداري در مراحل مختلف اجراي بودجه صورت مي گيرد، عمدتا به وسيله سازمان مديريت و برنامه ريزي کشور و وزارت امور اقتصاد و دارايي انجام مي شود.

2- نظارت قضايي:

·        نظارت سازمان بازرسي کل کشور: به موجب اصل 174 قانون اساسي بر اساس حق نظارت قوه قضائيه نسبت به حسن جريان امور و اجراي صحيح قوانين در دستگاه هاي اداري، سازماني به نام سازمان بازرسي کل کشور زير نظر رئيس قوه قضائيه تشکيل مي گردد. سازمان بازرسي کل کشور به عنوان يک نهاد قضائي بر اجراي صحيح قوانين از جمله قانون بودجه کل کشور در سازمان هاي اداري نظارت مي کند و قانون گذار نيز بر اين بازرسي ضمانت هاي اجرايي مقرر نموده است.

·        نظارت ديوان محاسبات کشور: به موجب اصل 55 قانون اساسي، ديوان محاسبات به کليه حساب هاي وزارتخانه ها، موسسات، شرکت هاي دولتي و ساير دستگاه هايي که به نحوي از بودجه کل کشور استفاده مي کنند، به ترتيبي که در قانون آمده رسيدگي مي نمايد که هيچ هزينه هاي از اعتبار مصوب خود تجاوز نکرده و هر وجهي در محل خود به مصرف رسيده باشد. ديوان محاسبات حساب ها و اسناد و مدارک مربوط را برابر قانون جمع آوري و گزارش تفريغ بودجه هر سال را به انضمام نظرات خود به مجلس شوراي اسلامي تسليم مي نمايد.

3- نظارت پارلماني

·        نظارت در جريان اجراي بودجه: از دو طريق صورت مي گيرد:

الف-از طريق تذکر، سوال و استيضاح، تحقيق و تفحص

ب- از طريق گزارش هاي دريافتي

·        نظارت بعد از اجراي بودجه: اين نظارت پس از دريافت گزارش تفريغ بودجه هر سال از ديوان محسابت کشور و بررسي آن توسط مجلس صورت مي پذيرد. ديوان محاسبات کشور سالانه با بررسي حساب‌ها و اسناد مربوط به دستگاه‌هاي دولتي گزارش تفريغ بودجه را تهيه مي‌کند که در آن نحوه و ميزان هزينه سازمان‌ها، پروژه‌ها و پيشرفت آنها بر اساس لايحه بودجه مشخص است. تفريغ بودجه نتيجهٔ نهايي نظارت بعد از خرج است. تفريغ بودجه يک نوع حسابرسي کلي عمليات مالي دولت است. تفريغ بودجه نشانگر درجهٔ تطبيق يا عدم تطابق عمليات انجام شده توسط دولت بر مبناي محاسبات پيش بيني شده‌است. تفريغ بودجه نظارت قوهٔ مقننه نسبت به دخل و خرج کشور است.

جنبه های رفتاری تغییر در سیستم های اطلاعاتی

برگرفته از كتاب سيستم هاي اطلاعاتي حسابداري تاليف رامني و استين بارت/ ترجمه دكتر سجادي و طباطبايي نژاد


به دلیل اینکه شرکت ها در محیط کاملا رقابتی و فوق العاده متغیر فعالیت می کنند، به طور مداوم و مستمر به یافتن شیوه های جدید، سریع و قابل اتکاتری برای کسب اطلاعات نیازمند هستند. برای رفع این گونه نیازها، سیستم های اطلاعاتی باید به تغییرات مداوم و مستمر عادت داشته باشند: تغییراتی که دامنه آن از اصلاحات جزئی تا تجدیدنظرهای اساسی در سیستم گسترده است. تغییرات جنبه های رفتاری تغییر بسیار مهم است. زیا بهترین سیستم ها هم بدون حمایت افرادی که با آن کار می کنند، موفق نخواهند بود.

 

دلایل بروز مشکلات رفتاری:

1- تحصیلات و ویژگی های شخصی: به طور کل افراد تحصیل کرده و جوانترها با احتمال بیشتری تغییرات را می پذیرند. همین طور، افراد آشناتر به فناوری به احتمال کمتری با تغییر در سیستم اطلاعاتی حسابداری مخالفت می کنند.

2- شیوه معرفی و ارائه فرایند تغییر: مقاومت ها اغلب واکنش به روش های ایجاد تغییر است، نه به خود تغییر.

3- تجربه تغییرات قبلی: کارمندانی که از تغییرات قبلی تجربه خوشایندی ندارند، از هماهنگی و مشارکت در تغییرات آینده بیزار هستند.

4- حمایت مدیریت ارشد شرکت: کارکنانی که احساس می کنند تغییرات از سوی مدیریت ارشد شرکت حمایت نمی شود، تردید دارند که تغییرات مزبور را تایید کنند.

5- ارتباطات: کارکنان تا زمانی که دلایل تغییر به درستی برایشان توضیح داده نشود، از آن حمایت نمی کنند.

6- واکنش های طبیعی و تعصب آمیز: افراد علاقه مند به شغل خود یا همکاران ممکن است تغییری را که بر دو عامل مزبور اثر می گذارند، نپذیرند.

7- ماهیت مزاحم فرایند تغییر: درخواست های مکرر اطلاعات و انجام مصاحبه با کارکنان موجب فشار روحی بر کارکنان و افزایش مسئولیت آنان می شود. این مزاحمت و فشار روحی ممکن است یک حس منفی در کارکنان نسبت به تغییر ایجاد کرده، و آنان را به مخالفت با تغییر تشویق کند.

8- ترس و نگرانی: بسیاری از کارکنان از عدم اطمینان همراه  تغییر نگران هستند. همچنین آنان نگران از دست دادن شغل، مقام و عدم موفقیت فناوری و مکانیزه شدن هستند.

 

چگونگی مقاومت افراد در برابر تغییر:

1- خرابکاری: رفتاری است که اغلب به قصد خراب کردن، از کا انداختن و تضعیف اثربخشی سیستم صورت می گیرد. این رفتار ممکن است خود را در افزایش نرخ اشتباهات، اختلال یا خرابکاری عمدی در سیستم نشان دهد.

2- فرافکنی: مقصر شناختن سیستم جدید به خاطر هر اشتباه، عیب یا رویداد ناخوشایند را گویند. اصولا در این گونه موارد سیستم جدید سپر بلای تمام اشتباهات و مشکلات واقعی و غیرواقعی است. اگر این انتقادها به طور منطقی کنترل نشود و یا پاسخ آنها داده نشود، می تواند به یکپارچگی و درستی سیستم آسیب رسانده و یا حتی آن را از بین ببرد.

3- اجتناب کردن: یک راه برای کارمندان برای برخورد با سیستم اطلاعاتی حسابداری جدید، خودداری از استفاده از آن به امید این که سیستم فراموش شده و در نهایت کنار گذاشته شود.

 

رهنمودهایی برای پیشگیری از مشکلات رفتاری:

1- تامین نیازهای اطلاعاتی کاربران: ضروری و منطقی است که شکل، محتوا و حجم ستاده های سیستم اطلاعاتی با هدف تامین نیازهای اطلاعاتی کاربران آن طراحی شده باشد.

2- اطلاع رسانی به موقع: مدیران و کاربران باید خیلی سریع از تغییرات سیستم باخبر شوند. باید به آنان گفته شود چه تغییری و به چه دلایلی ایجاد شده و سیستم جدید چه منافعی برای آنان خواهد داشت. به کارکنان باید گفته شود هرگونه سوال یا پیشنهادی در مورد سیستم جدید دارند، با مدیریت شرکت در میان بگذارند.

3- ایجاد فضای همکاری و اعتماد: ایجاد حس همکاری و اعتماد در همه کسانی که تحت تاثیر توسعه سیستم هستند، از اهمیت اساسی برخوردار است. اگر کارکنان به مخالفت با سیستم جدید برخاستند، تغییر نگرش آنان یا اجرای موفق سیستم مشکل خواهد بود.

4- کسب حمایت مدیریت: باید تا جایی که امکان دارد از یک قدرت برتر که قادر به تهیه منابع برای طراحی و اجرای سیستم و تشویق دیگران به همکاری است، کمک گرفته شود.

5- کاهش نگرانی ها: شرکت ها باید تا آنجا که امکان دارد این اطمینان را به وجود بیاورند که هیچ پست سازمانی مهمی حذف نمی شود و یا هیچ تغییر مسئولیتی رخ نمی دهد. و اگر قرار است به خدمات پرسنل خاتمه داده شود، باید مزایای پایان خدمت آنان پرداخت شود.

6- تقاضای مشارکت کاربران: کاربرانی که در توسعه سیستم مشارکت دارند، آگاه تر، آموزش دیده تر و متعهدتر به استفاده از سیستم هستند.

7- بازخورد صادقانه: برای اجتناب از سوتفاهم باید صادقانه به کاربران گفته شود که از چه پیشنهادهایی و چگونه استفاده شد، از کدام یک استفاده نشد و چرا و در آینده از کدام یک استفاده خواهد شد.

8- اطمینان از درک صحیح کاربران از سیستم: اگر کاربران درک صحیحی از سیستم نداشته باشند، حمایت یا استفاده موثر امکان پذیر نخواهد بود. عموما کسانی که اطلاعات کافی در مورد نحوه کار با رایانه دارند، اغلب نیازهای آموزشی کاربران را دست کم می گیرند.

9- انسان محور بودن سیستم: اگر کارکنان شرکت باور کنند که رایانه برای کنترل آنان یا گرفتن موقعیت شغلی آنان است، به طور مطمئن سیستم جدید را نخواهند پذیرفت.

10- تشریح چالش ها و فرصتهای جدید: طراحان سیستم باید بر وظایف چالش برانگیز و مهمی تاکید کنند که ممکن است با سیستم جدید انجام شوند. همچنین باید تاکید شود که سیستم جدید ممکن است رضایت شغلی بیشتری ایجاد کرده و فرصت های بیشتری برای پیشرفت فراهم کند.

11- بررسی دوباره معیارهای ارزیابی عملکرد: برای طمینان از منطقی و مناسب بودن استانداردها و معیارهای ارزیابی عملکرد کاربران برای تغییرات جدید، باید دوباره آنها ارزیابی شوند.

12- آزمایش صحت و یکپارچگی سیستم: سیستم باید به نحو مناسبی قبل از اجرا آزمایش شود، تا آثار سو اولیه آن حداقل شود.

13- اجتناب از جوزدگی: بسیار نادر است که منطق با احساس همراه شود. باید اجازه داد تا احساسات ناشی از تغییر فروکش کرده، به شیوه مسالمت جویانه مدیریت شود یا آن را به حاشیه برد.

14- هدایت سیستم در یک زمینه مناسب: کاربران علاقه مند هستند بدانند تغییرات سیستم چگونه شخصا آنان را تحت تاثیر قرار می دهد. باید با ارائه توضیحات مربوط نگرانی آنان برطرف شود، نه اینکه مشکلات مدیران یا طراحان سیستم برای آنان تشریح شود.

15- کنترل انتظارات کاربران: یک سیستم هنگامی موفق است که کاربران انتظارات غیرواقعی از عملکرد و ظرفیت های آن نداشته باشند. هنگام تشریح توانمندی ها و مزایای سیستم سعی کنید واقع گرا باشید.

16- طراحی ساده سیستم: سیستم های پیچیده موجب تغییرات اساسی در سازمان می شوند. تغییرات را با روش های سازمانی موجود هماهنگ کنید تا ساده تر به نظر برسد.

 

اصول صحیح طراحی فرمها

برگرفته از كتاب سيستم هاي اطلاعاتي حسابداري تاليف رامني و استين بارت/ ترجمه دكتر سجادي و طباطبايي نژاد


اگر مدارک مثبته به نحو صحیح طراحی شوند دقت و کارایی ثبت معاملات در سیستم اطلاعاتی حسابداری بهبود پیدا می کند. اصول و طراحی فرمها که برای مدارک دستی و رایانه ای مناسب است به شرح زیر است:

ملاحظات عمومی:
آیا اطلاعات درخواستی در فرم به میزان حداکثر مورد نیاز است؟
آیا وزن و نوع کاغذ مورد استفاده مناسب است؟
آیا خطوط دوتایی و حروف تیره و حاشیه ها برای بارز نشان دادن بخشهای مختلف فرم به درستی به کار برده شده اند؟
آیا اندازه فرم استاندارد است؟
آیا اندازه فرم برای صحافی، بایگانی یا پست کردن مناسب است؟
اگر قرار است فرم برای اشخاص خارج از سازمان ارسال شود آیا نشانی در جای مناسب  درج شده است تا بتوان آن را از پنجره پاکت پستی خواند؟
آیا نسخه های فرم در رنگهای مناسب چاپ شده اند تا در توزیع نسخ مشکلی پیش نیاد؟
آیا دستورالعمل روشنی برای تکمیل فرم وجود دارد؟

بخش معرفی فرم:
آیا نام فرم در بالای آن با حروف چاپی تیره مشخص است؟
آیا فرم دارای شماره سریال پاپی است؟
اگر قرار است فرم برای اشخاص برون سازمانی ارسال شود، آیا نام و نشانی شرکت از قبل بر روی فرم چاپ شده است؟
 
بخش اصلی فرم:
آیا اطلاعات به طور منطقی با یکدیگر مرتبط هستند؟
آیا فضای کافی برای ثبت ارقام وجود دارد؟
آیا ترتیب اقلام داده هماهنگ با ترتیبی است که این اقلام دریافت می شوند؟
آیا توضیحات استندارد از قبل چاپ شده اند تا کدها و کنترل ها بدون لزوم نوشتن ثبتهای کابر انجام شوند؟

بخشهای پایانی فرم:
آیا برای ثبت، تایید و تنظیم نهایی فرم فضایی درنظر گرفته شده است؟
آیا برای امضا یا امضاهایی که نشان دهنده تصویب نهایی معامله است، در فرم فضایی درنظر گرفته شده است؟
آیا برای ثبت تاریخ تایید یا تصویب نهایی در فرم فضایی درنظر گرفته شده است؟
آیا برای مبلغ ریالی یا سایر ارقام در فرم فضایی درنظر گرفته شده است؟
آیا توزیع هر نسخه از فرم به روشنی نشان داده شده است؟

Accounting in and for the Subprime Crisis

Accounting in and for the Subprime Crisis

Stephen G. Ryan

Accounting Review, November 2008

 لینک دانلود متن کامل مقاله

ABSTRACT: This essay describes implications of the subprime crisis for accounting. First, I overview the institutional and market aspects of subprime lending with the greatest accounting relevance. Second, I discuss the critical aspects of FAS No. 157's fair value definition and measurement guidance and explain the practical difficulties that have arisen in applying this definition and guidance to subprime positions during the crisis. I also raise a potential issue regarding the application of FAS No. 159's fair value option. Third, I discuss issues that have arisen regarding sale accounting for subprime mortgage securitizations under FAS No. 140 and consolidation of securitization entities under FIN No. 46(R) associated with mortgage foreclosures and modifications. Fourth, I indicate ways that accounting academics can address the implications of the subprime crisis in their research and teaching.

 

حسابداري در زمان و براي بحران وام هاي بدون پشتوانه

خلاصه: اين مقاله مفاهيم بحران وامهاي بدون پشتوانه براي حسابداري را شرح مي دهد. در قسمت اول من جنبه هاي سازماني و بازاري وام دهي بدون پشتوانه (بيشترين از لحاظ حسابداري) را شرح مي دهم. در بخش دوم درباره جنبه هاي بحراني تعريف ارزش منصفانه و دستورالعمل ارزشيابي استاندارد حسابداري مالي شماره 157 و توضيح دشواري هاي كاربردي ناشي از به كارگيري اين تعريف و دستورالعمل براي وامهاي بدون پشتوانه در طول دوره بحران بحث مي كنم. همچنين من يك عامل بالقوه در ارتباط با كاربرد اختيار ارزش منصفانه استاندارد حسابداري مالي شماره 159 افزايش مي دهم. در قسمت سوم من درباره پيامدهاي حاصله در ارتباط با حسابداري فروش تبديل به اوراق بهادارسازي دارايي هاي رهني بدون پشتوانه تحت استاندارد حسابداري مالي شماره 140 و ادغام شركتهاي تبديل به اوراق بهادارسازي دارايي تحت FIN شماره 46 همراه با توقيف يا اصلاح اوراق رهني توضيح مي دهم. در بخش چهارم من راههايي كه موسسات علمي حسابداري مي توانند مفاهيم بحران وامهاي بدون پشتوانه را در تحقيقات و تدريس خود دنبال كنند را مشخص مي كنم.

مفاهیم و مقدمات بازارهای آتی و اوراق خرید معامله

قراردادهاي آتي  futures contract : قرارداد آتي توافقنامه اي مبتني بر خريد يا فروش دارايي در زمان معين در آينده و با قيمت مشخص است.

  يك سرمايه گذار ممكن است، در ماه مارس به كارگزار خود خريد5000 بوشل ذرت را به تحويل در ماه ژوئيه سفارش دهد. اين دستور باید فوراً به يك معامله گر منتقل شود. امکان دارد، همزمان سرمايه گذار ديگري در كنزاس به كارگزار خود، فروش 5000 بوشل ذرت را به تحويل ماه ژوئيه سفارش دهد. اين سفارشات نيز بايد به معامله گر بورس شيكاگو منتقل شود. با ملاقات حضوري دو معامله گر و توافق بر سر قيمت معين، اين معامله انجام ميشود.

 در اين حالت گفته میشود، سرمايه گذار نيويوركي كه توافق كرده است، تا غلات تحويل ماه ژوئيه را بخرد، به اصطلاح موقعيت يا موضع معاملاتي خريد را و سرمايه گذار ديگر كه توافق كرده است، تا غلات تحويل ماه ژوئيه را بفروشد، اصطلاحاً موضع معاملاتي فروش اتخاذ كرده است. قيمت مورد توافق طرفين را قيمت قرارداد آتي میگويند.

 موضع معاملاتي خريد long Position: در بازار آتي، افرادي كه مبادرت به خريد قرارداد آتي كنند، به گونه ا ي كه متعهد شوند، در تاريخ انقضا دارايي پايه را تحويل بگيرند، اصطلاحاً میگوییم در موضع معاملاتي خريد قرار گرفته اند.

 موضع معاملاتي فروش Short Position: به موقعيت فردي كه قرارداد فروش اوراق بهادر، كالا، ارز و مانند اين ها را منعقد كرده، در حالي كه فاقد آن است، اصطلاحاً short مي گويند.

 بازار فرابورس over–the–counter market (OTC): در كنار بازارهاي سازمان يافته بورس، مجموعه ای از بازارهاي فرابورس وجود دارند؛ كه برخلاف بورسها كه از نظر فيزيكي مكان معيني دارند، اين بازارها، به صورت شبكهاي مبتني بر ارتباطات تلفني و رايانه اي هستند كه معامله گراني را به همديگر مرتبط ميسازند كه نميتوانند به طور حضوري با هم ارتباط برقرار كنند. معمولاً، مكالمات تلفني در بازارهاي فرابورس ضبط مي شوند و در دعاوي حقوقي يا در موارد اختلاف برانگيز بين معامله كنندگان، مورد استناد قرار ميگيرند.

 پيمانهاي آتي Forward Contracts:  پيمان آتي از آن جهت كه توافقي است مبتني بر خريد يا فروش يك دارايي در زماني معين در آينده و با قيمت مشخص، شبيه قرارداد آتي است. اما وجه تمايز اين دو درآن است، كه قراردادهاي آتي در بورس معامله ميشوند و پيمان هاي آتي در بازارهاي فرابورس. مورد معامله، در پيمانهاي آتي اغلب، ارزهاي خارجي هستند.

 قراردادهاي اختيار معامله Option: به طور كلي، ميتوان حق اختيار معامله را به دو دسته تقسيم كرد اختيار خريد و اختيار فروش. يك اختيار خريدCall Option  در واقع اين حق (و نه الزام) را به دارنده آن ميدهد، كه دارايي موضوع قرارداد را با قيمت معين و در تاريخ مشخص يا قبل از آن، بخرد.به همين ترتيب، يك اختيار فروش Put Option به دارنده آن این حق را ميدهد، كه دارايي موضوع قرارداد را با قيمت معين و در تاريخ مشخصي و يا قبل از آن بفروشد. قيمتي را كه درقرارداد ذكر ميشود، قيمت توافقی يا قيمت اعمال exercise price (strike price) گويند. و تاريخ ذكر شده در قرارداد را، اصطلاحاً تاريخ انقضا يا سررسيد اختيار معامله  Exercise date or expiration date or maturity مي گويند.

 اختيار خريد يا فروش، هر كدام به دو حالت اروپايي و آمريكايي تقسيم ميشود. قرارداد اختيار اروپايي European option فقط در تاريخ سررسيد قابليت اعمال دارد. در حالي كه قرارداد اختيار آمريكاييAmerican option در هر زماني قبل از تاريخ سررسيد يا در تاريخ سررسيد قابل اعمال است.

 يك ورقه اختيار معامله به دارنده آن حق يا اختيار انجام كاري را ميدهد؛ نه اينكه او را ملزم به انجام كاري كند. اين ويژگي، وجه تمايز ورقه اختیار معامله از قراردادهای آتي است.

 انواع معامله گران: سه گروه مهم معامله گران در بازارهاي قراردادهاي آتي، پيمانهاي آتي و قراردادهاي اختيار معامله عبارتند از: پوشش دهندگان ريسك، سفته بازان و آربيتراژگران.

  پوشش دهندگان ريسك Hedgers : پوشش دهندگان ريسك در موقعيتي هستند كه در معرض ريسك مرتبط با تغيير قيمت دارايي اند. آنها از قراردادهاي فوق براي كاهش يا حذف اين ريسك استفاده مي كنند. در پوشش ريسك هزينه يا قيمت دريافتي بابت دارايي پايه، تضمين مي شود ولي اينكه نتيجه ناشي از پوشش ريسك بهتر از حالت، عدم پوشش ريسك باشد، هيچ اطميناني وجود ندارد.

مثالی در مورد پوشش ريسك با استفاده از پيمان هاي آتي: شركت اول باید در ۱۹ سپتامبر ۲۰۰۰ بابت خرید کالا از شرکت انگلیسی مبلغ ۱۰ میلیون پوند پرداخت نماید. شركت دوم در ۱۹ سپتامبر ۲۰۰۰ مبلغ ۳۰ میلیون پوند از مشتری انگلیسی خود دریافت خواهد نمود. نرخ هاي بازار نشان می دهد که استرلینگ سه ماهه آینده را میتوان به ازای هر پوند انگلیس، 5144/1 دلار فروخت و به ازای هر پوند انگلیس، 5149/1 دلار خریداری نمود.

 راهبرد پوشش ريسك شركت اول: خرید مبلغ ۱۰ میلیون پوند در بازار پیمان آتی سه ماهه، به منظور تثبیت نرخ مبادله ارزها در نرخ 5149/1 دلار برای مبلغ استرلینگی که خواهد پرداخت.

 راهبرد پوشش ريسك شركت دوم: فروش مبلغ 30 میلیون پوند در بازار پیمان آتی سه ماهه، به منظور تثبیت نرخ مبادله ارزها در نرخ 5144/1 دلار برای مبلغ استرلینگی که دريافت خواهد نمود.

 مثالی در خصوص پوشش ريسك با استفاده از اختيار معاملات: یک سرمایه گذار1000 سهم مایکروسافت را در اختیار دارد و میخواهد خود را در برابر کاهش احتمالی قیمت سهام در طی دو ماه آینده پوشش دهد. قیمت فعلی سهام مایکروسافت 73 دلار و قیمت اختیار فروش با سررسید در جولای و قیمت توافقی، 65 دلار، معادل 5/2 دلار مي باشد. این شخص ۱۰ قرارداد اختیار فروش (هر قرارداد براي 100 سهم) با هزینه 2500 دلار خریداری مینماید. سرمایه گذار این حق را دارد که در طول دو ماه آینده1000 سهم را حداقل به قیمت 65000 دلار بفروشد.با اينكه انتخاب اين استراتژی2500 دلار هزينه در بردارد، ولي در عوض تضمين ميكند، كه حداقل قيمت فروش سهام براي هر سهم تا زمان سررسيد اختيار، ۶۵ دلار باشد. اگر قيمت بازار سهام کاهش يابد، شخص ميتواند اختيار فروش را اعمال كند و 65000 دلار بابت فروش سهام دريافت كند، كه با كسر هزينه 2500 دلار برای خريداختيار معامله، درآمد خالص وي، مبلغ62500 دلار مي شود. اگر قيمت بازار بیش از۶۵ دلار شود، اختيار فروش اعمال نميشود و منقضي ميگردد.            

 با اين دو مثال تفاوت بين پيمانهاي آتي و اختيار معاملات براي پوشش ريسك، آشكار ميشود. پيمان هاي آتي براي ايجاد حالت بي تفاوتي نسبت به ريسك طراحي شده ا ند؛ يعني قيمتي را كه پوشش دهنده ريسك برای دارايي پايه دريافت مي كند يا مي پردازد، تثبيت مي كنند. در مقابل، قراردادهاي اختيار معامله تضمين ايجاد ميكنند. این قراردادها براي سرمايه گذاران اين امكان را فراهم ميکنند، که تا خود را در مقابل حركت نامطلوب قيمت، محافظت كنند و در عين حال، از حركت مطلوب قيمتها منتفع شوند. برخلاف پيمانهاي آتي، برای ورود در قراردادهاي اختيار معاملات هزينه هايی جهت قيمت اختيار معامله پرداخت میشود.

 سفته بازان Speculate : سفته بازان تمايل دارند كه حركت آتي قيمت دارايي را پيش بيني كنند. قراردادها و پيمانهاي آتی و اختيار معاملات نوعي اهرم ايجاد ميكند. بنابراین سود يا زيان بالقوه آنها افزايش مي يابد.

 مثالی در مورد سفته بازي با استفاده از قراردادهاي آتي: سرمایه گذار بر این باور است که پوند انگلیس در برابر دلار آمریکا در طول دو ماه بعد تقویت خواهد شد و براساس همین پیش بینی میخواهد دست به سفته بازی بزند.

 راهبردهای پیشنهادی:

 1- 250000 پوند با قيمت 411750 دلار بخرد و در حسابی که به آن بهره تعلق میگیرد، سپرده گذاری نماید، به این امید که بعد از دو ماه میتواند آن را به مبلغ گرانتری بفروشد و سود خود را بردارد.

 2- در ۴ قرارداد آتی آوریل (هر قرارداد 62500 پوند)، موضع معاملاتی خرید اتخاذ نماید. این کار باعث ایجاد تعهد سرمایه گذار نسبت به خريد 250000 پوند با قيمت 410250 دلار در ماه آوريل می شود. چنانچه نرخ مبادله ارزها در ماه آوریل بیشتر از 641/1 باشد  سرمایه گذار سود خواهد برد.

 نتایج احتمالی:

 1- اگر نرخ مبادله ارزها در طول دو ماه به 7/1 برسد، سرمایه گذار با اتخاذ راهبرد اول 13250 دلار و با اتخاذ راهبرد دوم 14750 ذلار سود مي برد.

 2- اگر نرخ مبادله ارزها در طول دو ماه به 6/1 برسد، سرمایه گذار با اتخاذ راهبرد اول 11750 دلار و با اتخاذ راهبرد دوم 10250 دلار زيان مي كند.

 اين دو گزينه اختلاف كمي را در مقدار سود يا زيان در دو حالت مبادله، در بازار نقدي يا بازار آتي، نشان مي دهد. ولي با احتساب بهره در محاسبات باعث مي شود كه سود يا زيان در دو حالت فوق، يكسان باشند. با اين حساب، تفاوت دو گزينه فوق در چيست؟ گزينه اول به يك سرمايه گذاري و پيش پرداخت مبلغ 411750 دلار نیاز دارد. در حالی كه در گزينه دوم، فقط كمي نقدينگي يعني 25000 دلار لازم است.

 مثالی از سفته بازي با استفاده از اختیار معاملات: فرض كنيد الان ماه اكتبر است و يك سفته باز پیش بینی ميكند، كه ارزش شرکت آمازون در دو ماه آینده افزايش خواهد يافت. قيمت سهام فوق در حال حاضر، ۴۰ دلار است و يك اختيار خريد دو ماهه با قيمت اعمال ۴۵ دلار، به قيمت ۲ دلار فروخته ميشود. دو راهكار را براي يك سفته باز با سرمايه ۴۰۰۰ دلار وجود دارد: گزينه اول اين است كه ۱۰۰ سهم بخرد. گزينه دوم شامل خريد ۲۰۰۰ اختيار خريد است. فرض كنيد پيش بيني سفته باز درست باشد و قيمت سهم آمازون در ماه دسامبر به 70 دلار برسد. گزينه اول كه خريد سهام بود، 3000 دلار سود ايجاد مي كند اما گزينه دوم بسيار سودآورتر است. يك اختيار خريد بر روي سهام آمازون با قيمت توافقي ۴۵ دلار، درآمدی معادل ۲۵ دلار نصيب سفته باز ميكند، چرا كه ورقه اختيار خريد، او را قادر مي سازد، كه سهام ۷۰ دلاري را با قيمت ۴۵ دلار بخرد. كل سودی كه در روش دوم نصيب سفته باز ميشود 46000 دلار است.

 بنابراين سود حاصل از انتخاب استراتژی اختيار خرید، بيشاز ۱۵ برابر سود حاصل در انتخاب استراتژی خريد سهام است. در ضمن، توجه كنيد كه اوراق اختيار خرید، ميزان زيان بالقوه را نيز افزايش مي دهد.

 آربيتراژگران: آربيتراژگران از مزاياي تفاوت قيمت بين دو يا چند بازار مختلف استفاده ميكنند. آربيتراژ عبارت است از فرصت دستيابي به سود بدون ريسك،از طریق ورود همزمان در دو يا چند بازار. فرض كنيد، سهامي همزمان در بورس سهام نيويورك و بورس سهام لندن معامله مي شود. همچنين فرض كنيد، قيمت اين سهام در بورس نيويورك ۱۷۲ دلار و در بورس لندن ۱۰۰ پوند است. اگر نرخ مبادله پوند و دلار، برابر 75/1 دلار براي هر پوند باشد، آنگاه آربيتراژگر ميتواند با خريد مثلاً ۱۰۰ سهام از بورس نيويورك و فروش آن سهام در بازار لندن به سود بدون ريسك 300 دلار دست پيدا كند.

 

 اين متن خلاصه اي است از فصل اول كتاب مباني مهندسي مالي و مديريت ريسك نوشته جان هال و ترجمه سجاد سياح و علي صالح آبادي است كه بر خواندن مثالهاي بيشتر و درك بهتر مفاهيم لازم است حتما به كتاب مراجعه گردد.

سيستم هاي بانك اطلاعاتي و آينده حسابداري

برگرفته از كتاب سيستم هاي اطلاعاتي حسابداري تاليف رامني و استين بارت/ ترجمه دكتر سجادي و طباطبايي نژاد

سيستم هاي بانك اطلاعاتي ممكن است به طور اساسي در ماهيت حسابداري تاثير بگذارد. براي مثال، سيستم هاي بانك اطلاعاتي مي توانند منجر به رها كردن مدل هاي حسابداري دوطرفه شوند. منطق اصلي مدل حسابداري دوطرفه اين است كه دو بار ثبت مبلغ يك رويداد موجب كنترل دقت و صحت پردازش داده ها مي شود. هر رويداد ثبت هاي مساوي بدهكار و بستانكاري ايجاد مي كند و برابري بدهكار و بستانكار خود در مراحل مختلفي از فرايند حسابداري، دوباره كنترل مي شود، در حالي كه زيادي ثبت داده ها نقطه مقابل مفهوم بانك اطلاعاتي به شمار مي رود. اگر مبالغ مربوط به يك رويداد به درستي در يك سيستم بانك اطلاعاتي وارد شود، تنها لازم است كه اطلاعات مزبور يك بار ذخيره شود نه دو بار. پردازش رايانه اي داده ها به اندازه كافي صحيح و دقيق بوده به طوري كه سيستم كنترلي پيچيده و كنترل هاي كامل سيستم و كنترل هاي دوباره دوطرفه كه ويژگي اختصاصي مدل حسابداري دو طرفه است، ضرورتي ندارد.

همچنين سيستم هاي بانك اطلاعاتي به طور بالقوه توانايي تغيير ماهيت گزارشگري برون سازماني را دارد. امروزه زمان و منابع زيادي صرف اين موضوع مي شود كه شركت ها چگونه اطلاعات حسابداري را براي كاربران برون سازماني خلاصه و گزارش كنند. چرا يك نسخه از بانك اطلاعاتي مالي شركت به جاي صورت هاي مالي سنتي به آساني در اختيار كاربران به روش مورد نظر خود امكان پذير خواهد بود.

اگرچه فناوري اطلاعات به طور شگفت انگيزي شيوه هاي تجارت را تغيير داده است، اما تاثير كمي بر گزارشگري برون سازماني داشته است. شركت ها هنوز گزارش هاي مالي دوره اي (فصلي و سالانه) را بر مبناي اطلاعات بهاي تمام شده تاريخي تهيه مي كنند. علاوه بر اين آنها اطلاعات را به صورت خيلي متراكم و تجمعي تهيه مي كنند. تخمين زده مي شود به طور متوسط بانك اطلاعات مالي يك شركت نسبتا بزرگ 100 گيگا بايت فضا لازم داشته باشد. اين در حالي است كه گزارش هاي سالانه به طور متوسط 100 كيلو بايت را در بر مي گيرد! در نتيجه، كاربران گزارش هاي سالانه تنها بخش كوچكي از اطلاعات يك شركت را استفاده مي كنند.

چرا گزارش هاي سالانه با يك نسخه از بانك اطلاعات مالي شركت ها جايگزين نمي شود؟ هم اكنون بسياري از شركت ها محدويت هاي دستيابي تهيه كنندگان و مشتريان به بانك هاي اطلاعاتي داخلي خود را از بين برده اند. براي مثال، تهيه كنندگان كالاي شركت ممكن است به اطلاعات موجودي هاي شركت دسترسي داشته باشند تا بتوانند با برنامه ريزي توليد خود و ارسال به موقع كالا كسري موجودي كالاي شركت را جبران كنند، در حالي كه آنان به اطلاعات منابع انساني و حقوق شركت دسترسي ندارند. شركت ها نيز به طور مشابه مي توانند چگونگي استفاده از بانك اطلاعاتي خود را تعريف كنند، به نحوي كه اطلاعات خيلي مهم در اختيار رقباي شركت قرار نگيرد. از اين ديدگاه، بانك اطلاعاتي مي تواند اطلاعات مجاز را در ديسك هاي فشرده فقط خواندني يا شبكه اينترنت براي دسترسي سرمايه گذاران، اعتباردهندگان و ديگر كاربران برون سازماني قرار دهد.

در حال حاضر توانايي فني تهيه چنين بانك اطلاعاتي و دسترسي به اطلاعات مزبور وجود دارد. امروزه رايانه هاي شخصي توانايي پردازش چنين بانك هاي اطلاعاتي را براي طيف وسيعي از كاربران ممكن مي سازد و كاربران برون سازماني تصويري از عملكرد شركت و اطلاعات مربوط و به موقع بدست مي آورند. در چنين سيستمي ساختار اوليه گزارشگري مالي شامل تعريف عناصر داده اي و ساختار بانك اطلاعاتي است و كاربران مجاز به گرداوري و طبقه بندي اطلاعات مورد استفاده در مدل هاي تصميم گيري خود هستند.

شايد بيشترين تاثير سيستم هاي بانك اطلاعاتي بر روش استفاده اطلاعات حسابداري در تصميم گيري است. مشكل فرموله كردن جستجوهاي ضروري در سيستم هاي حسابداري در سيستم هاي حسابداري بر مبناي فايل هاي سنتي يا سيستم هاي مديريت بانك اطلاعاتي غير رابطه اي اين است كه حسابداران مانند سرايداران اطلاعات عمل مي كنند. اطلاعات مالي تنها در فرم هاي رسمي و در زمان هاي تعريف شده در دسترس خواهند بود. حسابداران فرم اين گزارش ها و زمان انتشار آن ها را (غالبا به شكل ماهانه، فصلي و سالانه) تعيين مي كنند.

به هر حال سيستم هاي مديريت بانك اطلاعاتي رابطه اي، زبان هاي جستجوي قوي اما ساده براي استفاده كاربران فراهم مي كنند. اين زبان هاي جستجو، اطلاعات مالي را در هر زمينه در دسترس مديران قرار مي دهند. صورت هاي مالي را نه تنها در زمان هاي رسمي كه به طور سنتي تعيين مي شود بلكه در هر دوره زماني كه مديران بخواهند بررسي كنند مي توانند به آساني تهيه كرد. همچنين سيستم هاي مديريت بانك اطلاعاتي رابطه اي مي توانند به آساني ديدگاه هاي متفاوت در زمينه پديده هاي اساسي مشابه را با يكديگر تطبيق دهند. براي مثال ستون هاي جداول ذخيره اطلاعات مربوط به دارايي ها مي توانند هم در برگيرنده اطلاعات بهاي تمام شده تاريخي و هم دربرگيرنده اطلاعات بهاي جايگزيني و قيمت بازار باشند. بنابراين مديران مجبور نخواهند بود فقط از اطلاعات از قبل تعريف شده حسابداران را بررسي كنند. در پايان سيستم هاي مديريت بانك اطلاعاتي امكان يكپارچه كردن اطلاعات مالي و عملياتي را فراهم كنند. براي مثال اطلاعات مربوط به رضايت مشتريان مي تواند در همان جداول مورد استفاده براي ذخيره اطلاعات مربوط به سقف اعتبار و مانده حساب مشتريان ذخيره شود. بنابراين مديران به مجموعه اطلاعات غني تري براي تصميمات استراتژيك و تاكتيكي دسترسي دارند.

مالیات بر ارزش افزوده

در زیر لینک دانلود دفترچه قانون مالیات بر ارزش افزوده مصوب سال ۱۳۸۷ منتشر شده توسط وزارت امور اقتصادی و دارایی در ۲۶ صفحه را دانلود کنید

لینک مستقیم

 لینک غیرمستقیم

دارايي ثابت و استهلاك در حسابداري دولتي

در حسابداري دولتي براي ثبت داراييهاي ثابت معمولا از يكي لز روشهاي زير استفاده مي شود:

1- روش منظور نمودن قيمت تمام شده دارايي به حساب هزينه

2- روش منظور نمودن قيمت تمام شده دارايي به حساب ترازنامه اي داراييهاي ثابت

3- روش منظور نمودن قيمت تمام شده دارايي به حساب هزينه از يكسو و انعكاس دارايي ثابت در ترازنامه از سوي ديگر

4- روش ثبت دارايي در گروه حساب دارايي هاي عمومي

 

1- روش منظور نمودن قيمت تمام شده دارايي به حساب هزينه: عدم انعكاس ارزش ويژه و مازاد تخصيص نيافته واقعي سازمان دولتي در ترازنامه آن در نتيجه عدم ثبت دارايي هاي ثابت يكي از معايب اصلي اين روش تلقي مي گردد. به علاوه استفاده از اين روش سبب مي گردد قيمت تمام شده برنامه ها، طرحها و فعاليتهاي سازمانهاي دولتي شامل هزينه استهلاك دارايي هاي ثابت نباشد. در وزارتخانه ها و موسسات دولتي ايران براي ثبت قيمت تمام شده دارايي هاي ثابت متعلق به حسابهاي مستقل براي وجوه دولتي از اين روش استفاده مي شود.

 

2- روش منظور نمودن قيمت تمام شده دارايي به حساب ترازنامه اي داراييهاي ثابت: از اين روش معمولا جهت ثبت دارايي هاي ثابت متعلق به حسابهاي مستقل براي وجوه سرمايه اي و برخي از حسابهاي مستقل براي وجوه اماني استفاده مي شود.

 

3- روش منظور نمودن قيمت تمام شده دارايي به حساب هزينه از يكسو و انعكاس دارايي ثابت در ترازنامه از سوي ديگر: در اين روش كه تركيبي از دو روش بالاست قيمت تمام شده دارايي هاي ثابت از يك طرف به بدهكار حساب هزينه و بستانكار حساب بانك يا حسابهاي پرداختني و از طرف ديگر به بدهكار حساب دارائي ثابت و بستانكار حساب مازاد تخصيص نيافته منظور مي گردد. در اين روش امكان ثبت هزينه استهلاك وجود ندارد زيرا قيمت تمام شده دارايي هاي ثابت در دوره دوره خريد به حساب هزينه منظور شده است. بنابراين تقليل تدريجي ارزش دارايي هاي ثابت را مي توان فقط با بستانكار نمودن مستقيم دارايي هاي مذكور و بدهكار نمودن مازاد تخصيص نيافته حساب مستقل نشان داد.

 

4- روش ثبت دارايي در گروه حساب دارايي هاي عمومي: طبق اين روش كه بيشتر از ساير روشها مورد تاييد انجمنها و كميته هاي بين المللي حسابداري دولتي است قيمت تمام شده دارايي ثابت خريداري شده از محل اعتبارات مصوب حسابهاي مستقل براي وجوه دولتي از يك طرف در دفاتر حسابداري حساب مستقل مذكور به بدهكار حساب هزينه و بستانكار حساب بانك يا حسابهاي پرداختني و از طرف ديگر در دفاتر گروه حساب داراييهاي ثابت عمومي به بدهكار حساب دارايي ثابت و بستانكار حساب مستقل وجوه دولتي مربوط منظور مي گردد.

 

دلايل مخالفين ثبت استهلاك براي دارايي ثابت:

1- منظور نمودن هزينه استهلاك براي داراييهاي ثابت اصولا در رابطه با موسسات بازرگاني لازم مي شود كه بايد سود ويژه هر دوره مالي خود را از طريق مقايسه هزينه ها با درامد واقعي همان دوره تعيين نمايند. در صورتي كه در سازمانهاي دولتي كه هدف اصلي آنها ارائه خدمات به مردم است ارتباط دادن هزينه هاي تحقق يافته يا درامدهاي شناسايي شده در هر دوره مالي ضروري تلقي نمي گردد.

2- سازمانهاي دولتي غيرانتفاعي معمولا هزينه هاي خريد و هزينه هاي جايگزيني داراييهاي ثابت اساسي خود را از محل اعتبارات مصوب تامين مي نمايند. بنابراين در اين سازمانها اصولا نيازي به ذخيره نمودن بخشي از درامدهاي هر دوره مالي تحت عنوان هزينه استهلاك وجود ندارد.

3- روند افزايش ارزش بازار دارايي هاي ثابت به علت تورم موجود اغلب سريعتر از استهلاك آنها مي باشد.

4- ثبت استهلاك دارايي هاي ثابت موجب پيچيدگي حسابها و صورتهاي مالي حسابهاي مستقل مي گردد بنابراين اگر هدف خاصي از محاسبه استهلاك سالانه وجود نداشته باشد دليل موجهي براي اين كار وجود ندارد.

5- با توجه به اينكه در اغلب سازمانهاي دولتي و غيرانتفاعي از روش تعهدي كامل استفاده نمي شود منظور نمودن هزينه استهلاك كه يك هزينه غيرنقدي است صحيح به نظر نميرسد.

6- در سازمانهاي دولتي غيرانتفاعي شرط لازم براي انجام هر هزينه تامين اعتبار آن مي باشد. بنابراين منظور نمودن هزينه استهلاك به علت پيش بيني نشدن اعتبار براي آن غيرممكن است.

7- در سازمانهاي دولتي منظور نمودن ذخيره استهلاك سالانه براي داراييهاي ثابت وقتي مفيد خواهد بود كه در هر سال مبلغي وجه نقد معادل ذخيره مذكور به منظور جايگزيني داراييها در سالهاي بعد، از وجوه جاري سازمان كنار گذاشته شود، كه انجام اين كار در اغلب سازمانهاي دولتي مغاير با قوانين و مقررات بودجه اي مي باشد.

 

موارد لزوم ثبت هزينه استهلاك براي داراييهاي ثابت:

1- در آن گروه از سازمانهاي دولتي كه تعيين قيمت تمام شده واقعي كالا و خدمات آنها مورد نياز است.

2- در آن گروه از سازمانهاي دولتي كه ناگزير مي باشند هزينه هاي جايگزيني تمام يا قسمتي از داراييهاي ثابت خود را از محل درامدهاي خود تامين نمايند

3- در آن گروه از سازمانهاي دولتي كه مانند موسسات بازرگاني خصوصي خدمات و كالاهاي خود را به مردم مي فروشند.

4- آن گروه از سازمانهاي دولتي كه به صورت بازرگاني اداره مي شوند و بايد صورتهاي مالي خود را بر اساس اصول پذيرفته شده حسابداري نمايند.

 


منبع: اصول و كاربرد حسابداري در سازمانهاي دولتي و غيرانتفاعي نوشته داود اقوامي و جعفر باباجاني

 

اصول متداول حسابداري دولتي

لزوم نگهداري حسابهاي مستقل: علت اصلي نگهداري حسابهاي مستقل آن است كه سازمانهاي دولتي بايد براي درامد و ساير منابع مالي كه براي مصارف خاص و محدود طبق قوانين و مقررات دريافت مي نمايند واحدهاي حسابداري جداگانه ايجاد نمايند.

 

خصوصيات لازم براي سيستم حسابداري دولتي: سيستم حسابداري دولتي بايد امكان ارائه وضعيت مالي و نتيجه عمليات مالي حسابهاي مستقل و گروه حسابهاي دارائيهاي ثابت عمومي و بدهيهاي بلندمدت عمومي متعلق به هر سازمان دولتي را طبق اصول و استانداردهاي حسابداري و نيز امكان بررسي و حسابرسي صورتهاي مالي را به منظور حصول اطمينان از رعايت قوانين و مقررات مالي و بودجه اي در انجام، ثبت و طبقه بندي فعاليتهاي مالي فراهم آورد.

 

خصوصيات لازم براي صورتهاي مالي سازمانهاي دولتي:

1- اطلاعات و ارقام مفيد و صحيح جهت تصميم گيري در مورد تخصيص منابع مالي با مصارف مربوط

2- اطلاعات مربوط به داراييها، بدهيها و مازاد يا دريافتها، پرداختها و موجوديهاي سازمان دولتي در تاريخ معين و تغييرات در عوامل مذكور در مدت زمان معين

3- اطلاعات مالي لازم جهت ارزيابي عملكرد سازمان دولتي و مديريت آن

4- اطلاعات لازم و مفيد براي ارزيابي خدمات ارائه شده و توانايي بالقوه ارائه خدمات

5-  اطلاعات مالي مفيد جهت تهيه صورت گردش وجوه و پيش بيني گردش وجوه و مازاد سازمان دولتي براي مدت معين

6- اطلاعات لازم براي انجام برنامه ريزي و تصميم گيري مالي به منظور ارائه خدمات بيشتر و مطلوب تر با مصرف حداقل اعتبارات و منابع مالي سازمان جهت نيل به اهداف عملياتي

7- اطلاعات لازم براي مقايسه عمليات انجام شده با برنامه ها و طرحهاي مصوب و تطبيق هزينه هاي انجام شده با اعتبارات مصوب و قوانين و مقررات مالي و بودجه اي

8- اطلاعات لازم براي برنامه ريزيها و تصميم گيريهاي اقتصادي، اجتماعي و سياسي توسط دولت

9- اطلاعات درست و منصفانه ز وضع مالي و نتيجه عمليات مالي هريك از حسابهاي مستقل و نيز نتايج كلي عمليات مجموع حسابهاي مستقل

10- اطلاعات لازم به عنوان مبنايي جهت حصول اطمينان از رعايت قوانين و مقررات در انجام و ثبت فعاليتهاي مالي سازمان

11- اطلاعات مالي مفيد براي برنامه ريزي و بودجه ريزي و پيش بيني اثرات تخصيص منابع مالي بر نيل به اهداف عملياتي سازمان دولتي

12- ارقام مقايسه اي درامدها و هزينه هاي سال جاري با درامدها و هزينه هاي سال مالي قبل

 

لزوم اعمال كنترل بودجه اي در سازمانهاي دولتي:

در اكثر حسابهاي مستقل براي وجوه دولتي، كنترل بودجه اي بوسيله ثبت و نگهداري حسابهاي بودجه اي علاوه بر حسابهاي عادي اعمال مي گردد. حسابهاي بودجه اي حسابهايي هستند كه در آنها ارقام بودجه اي شامل درامدهاي پيش بيني شده و اعتبارات مصوب منعكس مي شوند. حسابهاي مذكور حسابهاي موقت مي باشند كه در آغاز سال مالي و بعد از ابلاغ بودجه مصوب به امور مالي سازمان دولتي باز مي شوند، در طول سال مالي همراه با حسابهاي عادي نگهداري مي گردند و در پايان سال مالي بسته مي شوند. البته در برخي سازمانهاي دولتي كنترل بودجه اي تنها از طريق ثبت اعتبارات مصوب و تعهدات قطعي نشده و هزينه ها در دفاتر اعتبارات و تعهدات كه خارج از حسابهاي دوطرفه نگهداري مي شوند، اعمال مي گردد.

 

طبقه بندي استاندارد براي درامدها و هزينه ها:

در سازمانهاي دولتي و غيرانتفاعي درامدها بايد براساس منبع و ماهيت آنها و براساس حسابهاي مستقل طبقه بندي مي شوند. هزينه هاي سازمانهاي مذكور نيز بايد برحسب انواع حسابهاي مستقل، برنامه ها و فعاليتها، فصول و مواد هزينه طبقه بندي گردد. در تهيه و تنظيم بودجه، ثبت حسابها و تهيه گزارشها و صورتهاي مالي هر حساب مستقل و هر سازمان دولتي بايد از طبقه بنديها، عناوين و سرفصلهاي مشترك و يكنواخت استفاده كرد تا امكان مقايه صورتهاي مالي و گزارشهاي مالي حسابداري دولتي با ارقام براوردي مندرج در بودجه مصوب بوجود آيد.

 

استفاده از مباني حسابداري معين براي هر يك از حسابهاي مستقل:

1- در اكثر كشورها فعاليتهاي مالي حسابهاي مستقل براي وجوه دولتي بر مبناي حسابداري تعهدي تعديل شده ثبت مي شوند.

2- درامدها و هزينه هاي حسابهاي مستقل براي وجوه سرمايه اي معمولا بر مبناي حسابداري تعهدي كامل ثبت مي شوند.

3- حسابهاي مستقل وجوه اماني غيرقابل مصرف و وجوه اماني بازنشستگي معمولا بر مبناي حسابداري تعهدي ثبت مي گردند در حالي كه حسابهاي مستقل وجوه اماني قابل مصرف برمبناي حسابداري تعهدي تعديل شده ثبت مي شوند.

 

لزوم رعايت ضوابط معين براي تحصيل درامدها و انجام هزينه ها:

شرط اصلي براي وصول درامدها (عليرغم پيش بيني آنها در بودجه مصوب) وجود قوانين و مقررات خاصي است كه منابع و نحوه وصول درامدها را مشخص سازد. در ايران نيز طبق قانون محاسبات عمومي پيش بيني درامدها يا ساير منابع تامين اعتبار در بودجه كل كشور مجوزي براي وصول آنها از اشخاص تلقي نمي گردد و در هر مورد نياز به مجوز قانوني دارد.

شريط انجام هزينه ها در سازمانهاي دولتي:

1- هزينه هاي دولت و سازمانهاي دولتي بايد در محدوده درامدهاي شناسايي شده آنها تعهد و پرداخت گردند.

2- هزينه هاي سازمانهاي دولتي فقط درصورت وجود اعتبار در بودجه مصوب آنها و كافي بودن مانده مصرف نشده اعتبارات مصوب بايد انجام شود.

3- هزينه هاي سازمانهاي دولتي بايد با رعايت قوانين و مقررات و تشريفات پيش بيني شده (مانند قانون محاسبات عمومي در ايران) پرداخت شوند.

 

لزوم تمركز وظايف و مسئوليتهاي مالي:

در هر سازمان دولتي كليه وظايف و مسئوليتهاي مربوط به امور حسابداري مالي بايد در يك اداره يا واحد تحت سرپرستي يك مسئول يا مدير متمركز شوند.

وظايف و مسئوليتهاي اصلي مدير يا مسئول حسابداري هر سازمان دولتي:

1- ايجاد ابزارهاي كافي براي كنترلهاي داخلي از طريق تقسيم وظايف و اختيارات مالي ميان واحدها و كاركنان تحت سرپرستي

2- حصول اطمينان از ثبت درست و به موقع فعاليتهاي مالي در حسابهاي سازمان دولتي

3- حصول اطمينان از رعايت قوانين و مقررات مالي و بودجه اي و اصول و روشهاي متداول حسابداري دولتي در انجام، ثبت، طبقه بندي و تلخيص فعاليتهاي مالي در حسابهاي سازمانهاي دولتي

4- حصول اطمينان از تهيه صورتهاي مالي كامل، جامع، دقيق و گويا در حداقل فاصله زماني ممكن پس از پايان هر سال مالي

5- بررسي گزارشهاي حسابرسي و صورتهاي مالي حسابرسي شده سازمان دولتي.

 

حسابرسي صورتهاي مالي سازمانهاي دولتي:

در حسابرسي دولتي بايد اطمينان حاصل شود كه:

1- تمام حسابهاي مورد نياز سازمانهاي دولتي براساس برنامه ها، طرحها، فعاليتها، مواد هزينه و ساير طبقه بنديهاي بودجه اي نگهداري مي شود.

2- سازمان دولتي از منابع انساني و مالي خود به طور كامل و موثر بهره برداري نموده است.

3- حقايق و اطلاعات مربوط به صورتهاي مالي و فعاليتهاي مالي به نحوه درست، دقيق و كامل افشا گرديده اند.

4- از اجراي برنامه ها، طرحها و فعاليتهاي مصوب نتايج و منافع مطلوب بدست آمده است.

5- واحد حسابرسي و مرجع كنترل كننده داخلي براي كنترل عمليات مالي، اجراي صحيح سيستم كنترل داخلي و روشها و دستورالعملهاي مالي و نيز كنترل عملياتي كيفي و كمي نتايج و حاصل نهايي برنامه ها و فعاليتهاي اجرا شده وجود دارد.


منبع: اصول و كاربرد حسابداري در سازمانهاي دولتي و غيرانتفاعي نوشته داود اقوامي و جعفر باباجاني


حسابهاي مستقلي كه در ايران نگهداري مي شوند

حسابهاي مستقلي كه در ايران نگهداري مي شوند:

الف- حسابهاي مستقل براي وجوه دولتي

ب- حسابهاي مستقل براي وجوه اماني

 

الف- حسابهاي مستقل براي وجوه دولتي:

اين نوع حسابهاي مستقل كه منابع مالي آنها را مالياتها، عوارض و ساير وجوه درامدهاي عمومي و اختصاصي متعلق به دولت و سازمانهاي دولتي تشكيل مي دهند دربرگيرنده حسابهاي مستقل زير مي باشند:

1- حساب مستقل وجوه جاري 2- حساب مستقل وجوه عمراني 3- حساب مستقل وجوه اختصاصي

 

1- حساب مستقل وجوه جاري: در ايران هر وزارتخانه يا موسسه دولتي مكلف است براي ثبت عمليات وصول و مصرف وجوهي كه از محل اعتبارات جاري مصوب از خزانه داري كل دريافت مي كنند حساب مستقلي تحت عنوان حساب مستقل وجوه جاري نگهداري مي نمايند.

حساب مستقل وجوه جاري بعد از تصويب بودجه عمومي توسط قوه مقننه، ابلاغ اعتبارات مصوب به سازمان دولتي و دريافت وجه از خزانه از محل اعتبارات تخصيص يافته ايجاد مي شود. حساب مستقل وجوه جاري شامل دريافتها و پرداختهاي مربوط به هزينه هايي كه اعتبارات آنها خارج از بودجه مصوب موسسات دولتي و در رديفهاي عمومي بودجه دولت پيش بيني گرديده اند نيز مي باشد. اعتبارات مذكور معمولا براي پرداخت هزينه هاي متفرقه، كارمزد، سود وامهاي دريافتي و پرداخت ديون و تعهدات سالهاي قبل سازمانهاي دولتي به تصويب مي رسند.

فعاليتهاي مالي اين حساب مستقل معمولا بر مبناي حسابداري نقدي تعديل شده ثبت مي شوند و نحوه نگهداري حسابها، تهيه صورتهاي مالي، انجام هزينه ها و ساير پرداختهاي آن تابع قانون محاسبات عمومي و ساير مقررات عمومي دولت مي باشد. اين حساب مستقل شامل حسابهاي متوازن بودجه اي و حسابهاي عادي مي باشد.

 

2- حساب مستقل وجوه عمراني: هر وزارتخانه يا سازمان دولتي براي هر يك از طرحهاي عمراني مورد اجراي خود بايد حساب مستقلي نگهداري نمايد كه شامل حسابهاي متوازن بودجه اي و حسابهاي عادي مي باشد. مصارف اين حساب مستقل از درامدهاي عمومي دولت تامين مي شود و نحوه نگهداري حسابها، تهيه صورتهاي مالي سالانه و انجام هزينه هاي آن تابع قانون محاسبات عمومي، قانون برنامه و بودجه، قانون بودجه سالانه كشور و مقررات ديگري است كه در طرح صوب مشخص گرديده اند.

 

3- حساب مستقل وجوه اختصاصي: اين حساب مستقل براي نشان دادن حسابهاي مربوط به دريافت و مصرف وجوه و درامدهاي اختصاصي كه به موجب قانون براي مصرف يا مصارف خاص در بودجه كل كشور تحت همين عنوان منظور مي گردد نگهداري مي شود. نحوه ثبت حسابها، تهيه صورتهاي مالي و انجام هزينه ها از محل منابع حساب مستقل وجوه اختصاصي تابع مقررات خاص مربوط به تحصيل درامدهاي اختصاصي و همچنين قوانين و مقررات عمومي دولت مي باشد.

 

ب- حسابهاي مستقل براي وجوه اماني:

وجوه اماني به صورت حسابهاي مستقل زير در سازمانهاي دولتي ايران نگهداري مي شود:

1- حساب مستقل پرداخت حقوق بازنشستگان

2- حساب مستقل وجوه سپرده

3- حساب مستقل صندوق بازنشستگي

4- حساب مستقل صندوق پس انداز و وام

 

1- حساب مستقل پرداخت حقوق بازنشستگان: اين حساب مستقل معمولا شامل حسابهاي متوازن دريافت از صندوق بازنشستگي مربوط و پرداخت حقوق به بازنشستگان و حسابهاي بانكي مربوط مي باشد.

 

2- حساب مستقل وجوه سپرده: اين حساب مستقل شامل حسابهاي متوازن مربوط به دريافت و استرداد سپرده ها و تضمينهايي است كه موسسات دولتي از اشخاص حقيقي يا حقوقي در موارد مختلف دريافت يا از مبالغ قابل پرداخت به آنها كسر مي نمايند. شرايط دريافت، نگهداري حسابهاي بانكي و استرداد يا ضبط اين سپرده ها معمولا در قانون محاسبات عمومي و مقررات اجرايي آن و قراردادها پيش بيني شده است.

3- حساب مستقل صندوق بازنشستگي: اين حساب مستقل در هر صندوق بازنشستگي مربوط به كاركنان دولت جهت ثبت فعاليتهاي مالي مربوط به وصول كسور بازنشستگي كاركنان از سازمان دولتي مربوط و ساير دريافتها و پرداخت حقوق بازنشستگي و وظيفه به كاركنان بازنشسته و وظيفه بگير ايجاد مي شود.

4- حساب مستقل صندوق پس انداز و وام: بعضي سازمانهاي دولتي طبق مقررات مكلفند همه ماهه  مبلغ يا درصد معيني از حقوق كاركنان كسر و مبالغ معيني بابت سهم سازمان دولتي از محل اعتبارات مصوب خود بر آن بيفزايد و جمع مبالغ مذكور را به حساب صندوق واريز نمايد. اندوخته هاي مذكور معمولا در صورت بازنشستگي، بازخريدخدمت يا ازكارافتادگي مستخدم طبق مقررات به وي پرداخت مي گردد.



منبع: اصول و كاربرد حسابداري در سازمانهاي دولتي و غيرانتفاعي نوشته داود اقوامي و جعفر باباجاني

طبقه بندي ديگري از حسابهاي مستقل

در سازمانهاي دولتي برخي كشورها حسابهاي مستقل به صورت انواع زير طبقه بندي گرديده اند:

1- حساب مستقل جاري نامحدود

2- حساب مستقل جاري محدود

3- حساب مستقل وجوه موقوفه

4- حساب مستقل دارايهاي ثابت

 

1- حساب مستقل جاري نامحدود: اين حساب در حقيقت همان حساب مستقل عمومي يا حساب مستقل عملياتي است كه براي ثبت فعاليتهاي مالي جاري، عادي و عمومي هر سازمان دولتي كه براي آنها حساب مستقل خاص در نظر گرفته نشده است، مورد استفاده قرار مي گيرد. علت نامحدود ناميده شدن آن، اين است كه مصرف درامدها و منابع مالي حساب مستقل مذكور محدود به مقاصد خاص و اختصاصي نمي باشد.

 

2- حساب مستقل جاري محدود: اي حساب مستقل كه نام ديگر آن "حساب مستقل وجوه اختصاصي" مي باشد معمولا براي ثبت فعاليتهاي مالي مربوط به درامدها و وجوهي كه در عمليات جاري سازمان دولتي براي مقاصد و مصارف خاص وصول مي شوند مورد استفاده قرار مي گيرد.

 

3- حساب مستقل وجوه موقوفه: اين حساب مستقل جهت ثبت فعاليتهاي مالي مربوط به داراييها و وجوه موقوفه كه معمولا فقط درامدهاي حاصل از آنها قابل مصرف مي باشند نگهداري مي شود.

 

4- حساب مستقل دارايهاي ثابت: در برخي سازمانهاي دولتي دارائيهاي ثابت به جاي ثبت در گروه حساب داراييهاي ثابت عمومي، در حساب مستقل دارايي هاي ثابت ثبت مي شوند. علت اصلي نگهداري حساب مستقل اخير نيز خارج نمودن دارايي هاي ثابت از ساير حسابهاي مستقل دولتي مي باشد تا اين حسابها فقط نشان دهنده فعاليتهاي جاري و عادي سازمان دولتي و نمايانگر دارايي هاي جاري موجود براي تامين مالي برنامه ها و عمليات جاري خواهند بود.


منبع: اصول و كاربرد حسابداري در سازمانهاي دولتي و غيرانتفاعي نوشته داود اقوامي و جعفر باباجاني

گروه حسابها در حسابداري دولتي

در حسابداري دولتي براي ثبت داراييها و بدهيهاي غيرجاري معمولا از گروه حسابهاي دارايي هاي ثابت عمومي و بدهي هاي بلندمدت عمومي استفاده مي شود. گروه حسابهاي اخير برخلاف حسابهاي مستقل كه هم واحد حسابداري و هم واحد مالي مستقل تلقي مي گردند، فقط واحدهاي حسابداري مستقل هستند كه هريك شامل حسابهاي خودتراز براي ثبت فعاليتهاي مالي مربوط به داراييهاي ثابت و بدهيهاي بلندمدت عمومي مي باشد.

 

گروه حساب دارايي هاي ثابت عمومي

داراييهاي ثابت فقط در حسابهاي مستقل براي وجوه سرمايه اي و برخي حسابهاي مستقل براي وجوه اماني ثبت مي شوند. حسابها و صورتهاي مالي ساير حسابهاي مستقل فقط شامل داراييهاي سيال يا غيرثابتي مي باشد كه در عمليات عادي به وجه نقد تبديل مي گردد. در اين حسابهاي مستقل كنترلهاي حسابداري مربوط به داراييهاي ثابت با ايجاد گروه حساب دارائيهاي ثابت عمومي اعمال مي گردند.

با توجه به اينكه گروه حساب دارايي هاي ثابت عمومي شامل بدهيها و ساير داراييها نمي باشند، در حسابها و صورتهاي مالي گروه حساب مذكور، منبع سرمايه گذاري در داراييهاي ثابت عمومي در مقابل داراييهاي مذكور در طرف بستانكار منعكس مي گردد.

 

گروه حساب بدهي هاي بلندمدت عمومي

فقط بدهيهاي بلندمدت حسابهاي مستقل وجوه سرمايه اي، وجوه اماني و وجوه دريافتي بابت خدمات خاص در حسابهاي مستقل مذكور ثبت مي شوند. در ساير حسابهاي مستقل بدهيهاي بلندمدتي كه ارتباط با فعاليتهاي مالي عادي حسابهاي مستقل مذكور ندارند و صرفا ديون و تعهدات عمومي سازمان دولتي تلقي مي گردند، در گروه حساب بدهيهاي بلندمدت عمومي منعكس مي گردند. اعتبار عمومي سازمان دولتي و درامدهايي كه طبق قوانين و مقررات وصول خواهند گرديد محل تامين مالي و پشتوانه بازپرداخت بدهيهاي مذكور را تشكيل مي دهند. با توجه به اينكه داراييها در اين گروه حساب منعكس نمي گردند در حسابها و صورتهاي مالي آن در طرف مقابل بدهيها حسابهايي مانند: "منابع موجود براي پرداخت...." يا "منابع قابل وصول براي پرداخت...." ثبت مي شوند.



منبع: اصول و كاربرد حسابداري در سازمانهاي دولتي و غيرانتفاعي نوشته داود اقوامي و جعفر باباجاني

انواع حسابهاي مستقل

هرحساب مستقل يك واحد مالي و حسابداري مستقل با مجموعه اي از حسابهاي متوازن مي باشد كه در آنها وجوه نقد و ساير داراييها، بدهيها، اندوخته ها، مازاد به طور كلي، منابع و مصارفي كه به منظور اجراي فعاليتها و عمليات خاص يا نيل به اهداف معين طبق قوانين و مقررات تفكيك شده اند، ثبت مي شود.

شروط لازم و كافي ايجاد هر حساب مستقل:

1- وجود يك واحد مالي مستقل شامل وجوه نقد و ساير دارايي هايي كه طبق مقررات به مقاصد و مصارف معين و يا برنامه ها، فعاليتها و طرحهاي خاص تخصيص يافته اند.

2- وجود يك واحد حسابداري دوطرفه مستقل كه فعاليتهاي مربوط به واحد مالي مستقل در آن ثبت مي شوند.

 

سه نوع كلي حسابهاي مستقل : الف- وجوه دولتي ب- وجوه سرمايه اي ج- وجوه اماني

 

حساب مستقل براي وجوه دولتي:

معمولا شامل حسابهاي مستقل زير مي باشد:

1- حساب مستقل عمومي

2- حساب مستقل درامد اختصاصي

3- حساب مستقل پروژه هاي عمراني

4- حساب مستقل تامين مالي و بازپرداخت ديون بلندمدت

5- حساب مستقل وجوه دريافتي بابت خدمات خاص

 

1- حساب مستقل عمومي: يك واحد حسابداري و مالي مستقل است كه در آن فعاليتهاي مالي مربوط به داراييها، درامدها و منابع معيني كه طبق مقررات براي تامين مالي عمليات، فعاليتها، خدمات جاري، عادي و عمومي هر سازمان دولتي يا غيرانتفاعي مورد استفاده قرار مي گيرند ثبت مي شوند.

اين حساب ممكن است عناوين ديگري چون: "حساب مستقل عملياتي" ، "حساب مستقل جاري نامحدود"، "حساب مستقل درامد عمومي" يا "حساب مستقل كل" نيز داشته باشد.

مالياتها، عوارض، جرايم، كمكهاي دريافتي از دولت، حق الزحمه خدمات و ساير دريافتها معمولا منابع حساب مستقل عمومي و هزينه هاي مربوط به اجراي برنامه ها، فعاليتها و عمليات جاري سازمان دولتي معمولا مصارف اين حساب مستقل را تشكيل مي دهند.

تفاوتهاي حساب مستقل عمومي با واحدهاي حسابداري مستقل در حسابداري بازرگاني:

1- اين حساب مستقل علاوه بر حسابهاي عادي، شامل حسابهاي بودجه اي براي ثبت درامدهاي پيش بيني شده، اعتبارات مصوب و تعهدات قطعي نشده مي باشد.

2- هزينه هاي حساب مستقل عمومي معمولا به منظور تحصيل درامد انجام نمي شود بلكه هدف اصلي اجراي برنامه ها، فعاليتها و عملياتي است كه در بودجه مصوب پيش بيني شده است بنابراين اصل "تطبيق هزينه ها با درامدهاي دوره مالي" به منظور تعيين سود ويژه كه هدف اصلي موسسات بازرگاني است، در حسابداري حساب مستقل عمومي داراي كاربرد نيست.

3- با وجود اينكه حساب مستقل عمومي داراي عمر نامحدود مي باشد، تداوم فعاليتهاي مالي حساب مستقل مذكور مستلزم تصويب بودجه سالانه است.

4- در حساب مستقل عمومي شناخت درامد معمولا بر اساس يكي از مباني حسابداري تعهدي تعديل شده يا نقدي صورت مي گيرد.

 

2- حساب مستقل درامد اختصاصي: معمولا براي ثبت فعاليتهاي مالي مربوط به دريافت و مصرف درامدهاي خاصي كه معمولا براي مصارف و مقاصد عملياتي معين وصول مي گردند نگهداري مي شود. خصوصيات اين حساب مستقل اساسا مشابه با حساب مستقل عمومي مي باشد و فعاليتهاي مالي آن تا زماني كه مجوز قانوني ايجاد حساب مستقل و وصول درامدهاي آن به قوت خود باقي است ادامه مي يابد.

 

3- حساب مستقل پروژه هاي عمراني: اين حساب مستقل جهت ثبت فعاليتهاي مالي مربوط به وجوه و منابع مالي كه براي ايجاد يا خريد اموال، ماشين آلات و تجهيزات سرمايه اي اساسي به مصرف مي رسند نگهداري مي شود. بنابراين اين حساب مستقل شامل دريافتها و پرداختهاي حاصل از فروش اوراق قرضه عمومي صادره جهت خريد يا احداث اموال و تجهيزات سرمايه اي و كمكهاي دريافتي و وجوه انتقالي از ساير حسابهاي مستقل براي پروژه هاي عمراني مي باشد.

عمر اين حساب مستقل از تاريخ تصويب قانوني هر پروژه شروع و تا تاريخ تكميل پروژه و انتقال رسمي دارايي هاي سرمايه اي به سازمان دولتي ادامه مي يابد، ولي حسابهاي اسمي حساب مستقل مذكور جهت تسهيل در تهيه صورتهاي مالي سالانه معمولا در پايان سال بسته مي شوند.

دارايي هاي ثابت يا بدهي هاي بلندمدت حصل از اجراي پروژه ها معمولا در حساب مستقل پروژه هاي عمراني ثبت نمي شود ولي دارايي هايي كه به وجه نقد تبديل و براي پروژه مصرف مي شوند در حساب مستقل مذكور منعكس مي گردند. به همين ترتيب فقط بدهيهايي كه بايد از محل داراييهاي حساب مستقل پداخت شوند در اين حساب مستقل نگهداري مي شوند. در نتيجه مازاد اين حساب مستقل نمايانگر مابه التفاوت داراييهاي جاري با بدهي هاي جاري يا به عبارت ديگر نشان دهنده وجوه و منابع مالي موجود براي انجام هزينه هاي حساب مستقل مذكور مي باشد.

 

4- حساب مستقل تامين مالي و بازپرداخت ديون بلندمدت: در اين حساب مستقل فعاليتهاي مالي مربوط به منابع مالي و درامدهايي كه براي بازپرداخت اصل و فرع اوراق قرضه و بدهيها و تعهدات بلندمدت عمومي وصول مي گردند ثبت مي شود.

در اين حساب مستقل علاوه بر حسابهاي عادي، حسابهاي بودجه اي مربوط به درامدهاي پيش بيني شده و اعتبارات مصوب نيز ثبت مي شوند ولي نگهداري حساب تعهدات قطعي نشده ضرورتي ندارد زيرا مشخص است كه اعتبارات مصوب فقط جهت بازپرداخت ديون و اوراق قرضه بلندمدت مصرف مي شوند.

درامدها و منابع مالي حساب مستقل مذكور شامل مالياتهاي قابل وصول و سود سرمايه گذاري هاي انجام شده مي باشد. فعاليتهاي مالي اين حساب مستقل معمولا با استفاده از حسابداري تعهدي تعديل شده ثبت مي شود و ترازنامه آن مانند حساب مستقل عمومي و پروژه هاي سرمايه اي فقط شامل دارايي هاي جاري و بدهيهاي جاري مي باشد.

حسابهاي ديون بلندمدتي كه از محل منابع مالي اين حساب مستقل بازپرداخت مي گردند بجاي انعكاس در حساب مستقل مذكور معمولا در گروه بدهيهاي بلندمدت عمومي ثبت مي شوند.

 

5- حساب مستقل وجوه دريافتي بابت خدمات خاص: اين حساب كه "حساب مستقل عوارض مخصوص" نيز ناميده مي شود براي ثبت عمليات حسابداري آن گروه از خدمات و تاسيسات عمومي نگهداري مي شود كه تمام يا قسمتي از منابع مالي ايجاد يا تحصيل آنها از محل مالياتها، عوارض و يا ساير وجوه وصولي از صاحبان اموال و مستغلات استفاده كننده از خدمات و تاسيسات مذكور تامين مي شود.

وجوه قابل وصول از صاحبان اموال منتفع از تاسيسات ايجاد شده ممكن است توسط سازمان دولتي به اقساط طويل المدت دريافت شود بنابراين احتمال دارد اين حساب مستقل وامهايي از بانكها و ساير موسسات مالي دريافت نمايد. سود و بهره وامهاي دريافتي معمولا به حساب هزينه دوره مالي كه موعد پرداخت آنها فرا رسيده است منظور مي گردد. به همين ترتيب شناخت درامد حاصل از مالياتها و عوارض قابل وصول از صاحبان اموال در سالي كه موعد دريافت آنها فرارسيده است صورت مي گيرد.

دارائي هاي ثابتي كه از محل منابع مالي مستقل وجوه دريافتي بابت خدمات خاص خريداري يا احداث مي شوند معمولا در اين حساب مستقل ثبت نمي گردند.

عمر مفيد اين حساب معمولا تا پايان عمليات مالي مربوط به دريافت مالياتها و عوارض مخصوص، خريد يا احداث دارايي ثابت از محل درامد مذكور و بازپرداخت ديون و وامهاي دريافتي داراي تداوم باشد.

 

خصوصيات مشترك حسابهاي مستقل براي وجوه دولتي:

1- گردش و مصرف منابع مالي اساس حسابداري حسابهاي مستقل براي وجوه دولتي را تشكيل مي دهند

2- درامدهاي حسابهاي مستقل براي وجوه دولتي معمولا با مبناي حسابداري نقدي يا تعهدي تعديل شده و هزينه هاي حسابهاي مستقل براي وجوه دولتي با حسابداري تعهدي يا نقدي تعديل شده در حسابها منعكس مي شود.

3- وصول درامدها و انجام هزينه هاي حسابهاي مستقل براي وجوه دولتي تابع محدوديتها و مقررات بودجه اي و قانوني حسابهاي مستقل مذكور مي باشند. بنابراين سيستم حسابداري اين حسابهاي مستقل بايد كنترل بودجه اي مناسب به خصوص در ورد هزينه ها را ايجاد نمايد.

4- فقط اقلامي به عنوان دارايي در حسابها و ترازنامه هاي حسابهاي مستقل براي وجوه دولتي ثبت مي شوند كه به صورت وجوه نقد يا قابل تبديل به وجوه نقد در عمليات عادي دوره جاري باشند. همچنين اقلامي به عنوان بدهي در ترازنامه هاي حسابهاي مستقل مذكور ثبت مي شوند كه از محل دارايي هاي جاري مورد بحث قابل پرداخت باشند. بنابراين موجودي اموال و دارايي هاي ثابت و بدهيهاي بلندمدت معمولا در حسابها و صورتهاي مالي حسابهاي مستقل براي وجوه دولتي نشان داده نمي شوند.

5- در حسابهاي مستقل براي وجوه دولتي مابه التفوت ميان داراييها و بدهيها "ارزش ويژه حساب مستقل" ناميده مي شود. قسمتي از ارزش ويژه هر حساب مستقل ممكن است براي مصارف معين اختصاص داده نشده است " مازاد حساب مستقل" يا " مازاد تخصيص نيافته" ناميده مي شود.

 

حسابهاي مستقل براي وجوه سرمايه اي: واحدهاي حسابداري مستقلي هستند كه حسابها و صورتهاي مالي آنها مشابه با موسسات بازرگاني مي باشد و معمولا شمل حسابهاي مستقل زير مي باشند:

1- حساب مستقل خدمات و تداركات داخلي 2- حساب مستقل انتفاعي

 

1- حساب مستقل خدمات و تداركات داخلي: اين حسابها جهت ثبت فعاليتهاي مالي مربوط به وجوه و درامدهايي كه به منظور ارائه خدمات و كالا به ساير سازمانهاي دولتي يا حسابهاي مستقل تفكيك گرديده اند نگهداري مي شود. هدف مالي اين حساب مستقل معمولا دريافت قيمت تمام شده خدمات و كالاي ارائه شده به علاوه سود كافي براي جايگزين نمودن موجوديها و دارايي هايي است كه در عمليات عادي و جاري مورد استفاده قرار مي گيرند.

 

2- حساب مستقل انتفاعي: عمليات حسابداري مربوط به وجوه و منابعي كه جهت ارائه خدمات و كالا به مردم در مقابل دريافت قيمت تمام شده خدمات به علاوه سود كافي براي جايگزين نمودن و نگهداري موجودي ها و تاسيسات در اين حساب ثبت مي گردند.

در اين حساب فعاليتها و عمليات مربوط به ارائه خدمات به نحوي مشابه با موسسات بازرگاني تامين مالي مي شوند و عمر اين حساب مستقل نيز نامحدود است.

 

خصوصيات مشترك حسابهاي مستقل براي وجوه سرمايه اي:

1- بودجه بايد به منظور اعمال كنترل بودجه اي براي حسابهاي مستقل وجوه سرمايه اي تهيه شود ولي نگهداري حسابهاي بودجه اي در سيستمهاي حسابداري حسابهاي مستقل مذكور الزامي نيست.

2- مانند موسسات بازرگاني، داراييهاي جاري و بلندمدت و نيز بدهي هاي جاري و بلندمدت متعلق به حسابهاي مستقل براي وجوه سرمايه اي بايد در حسابها و ترازنامه حساب مستقل مذكور منعكس گردد.

3- حسابهاي مستقل براي وجوه سرمايه اي داراي صورتحسابهاي سود و زيان مي باشند كه در آنها درامدها و هزينه هايي كه با مبناي حسابداري تعهدي كامل ثبت گرديده اند منعكس مي شود

 

حساب مستقل براي وجوه اماني:

واحدهاي حسابداري و مالي مستقلي هستند كه سازمان دولتي نگهدارنده آنها ملزم مي باشد فعاليتهاي مربوط به وجوه و اموالي را كه بدون داشتن حق مالكيت بر آنها براي مصارف خاص در اختيار خود گرفته است در آنها ثبت نمايد.  

منابع اصلي حساب مستقل براي وجوه اماني:

1- وجوه دريافتي توسط صندوقهاي بازنشستگي، وظيفه، تامين اجتماعي، پس انداز، بيمه و غيره از كاركنان دولت و از محل اعتبارات مصوب سازمانهاي دولتي طبق مقررات مربوط

2- مالياتها، عوارض و ساير وجوه دريافتي توسط يك سازمان دولتي با حساب مستقل به نمايندگي از طرف دولت و ساير سازمانها و حسابهاي مستقل

3- سپرده هايي كه به عنوان تضمين يا وثيقه در اجراي مقررات و قراردادهاي منعقده توسط سازمانها و حسابهاي مستقل از اشخاص حقوقي و حقيقي دريافت مي شوند.

4- هدايا، كمكها و اعانات دريافتي توسط سازمانها و حسابهاي مستقل جهت صارف خاص

5- درامدها و منابع حاصل از سرمايه گذاريهاي انجام شده در سهام شركتها، اوراق قرضه، اموال غيرمنقول و غيره

6- وجوه و اموال موقوفه كه براي مصارف خاص در اختيار سازمان دولتي قرار مي گيرد.

 

انواع حسابهاي مستقل براي وجوه اماني:

1- حساب مستقل وجوه اماني قابل مصرف

2- حساب مستقل وجوه اماني غيرقابل مصرف

3- حساب مستقل وجوه اماني بازنشستگي

4- حساب مستقل وجوه وصولي به نمايندگي از ساير سازمانها

 

1- حساب مستقل وجوه اماني قابل مصرف: اين حساب مستقل شامل نوعي از درامدها، داراييها و وجوه اماني است كه طبق قوانين قابل مصرف براي مقاصد معين مي باشد.

 

2- حساب مستقل وجوه اماني غيرقابل مصرف: اين حساب مستقل شامل نوعي از وجوه و داراييهاي اماني مي باشد كه طبق قوانين مربوط اصل منابع آنها را نمي توان مصرف نمود ولي درامدهاي آن ممكن است قابل مصرف يا غيرقابل مصرف باشد. بنابراين فعاليتهاي مربوط به اصل سرمايه كه براي مقاصد خاص نگهداري مي شود، در اين حساب مستقل ثبت مي گردد و درامدهاي خالص حاصل از اصل سرمايه وجوه اماني غيرقابل مصرف معمولا به يك حساب مستقل قابل مصرف انتقال داده مي شود تا به مصارف خاص خود برسد.

 

3- حساب مستقل وجوه اماني بازنشستگي: اين حساب مستقل شامل حسابهاي متوازن مربوط به صندوق بازنشستگي متعلق به كاركنان دولت مي باشد. درامدها و هزينه هاي مربوطه چه اصل منبع قابل مصرف يا غيرقابل مصرف باشد در همين حساب ثبت مي گردد.

 

4- حساب مستقل وجوه وصولي به نمايندگي از ساير سازمانها: در اين حساب مستقل فعاليتهاي مالي مربوط به وجوه و درامدهايي كه توسط يك سازمان دولتي به نمايندگي از ساير سازمانهاي دولتي وصول مي شوند ثبت مي گردد.حساب مستقل مذكور معمولا مازاد ندارد زيرا وجوه وصولي براي ساير سازمانهاي دولتي بلافاصله يا بعد از مدتي عينا به حسابهاي آنها منتقل مي شود. در سازمانهاي دولتي اكثر كشورها فعاليتهاي مالي مربوط به اين حساب مستقل در حساب مستقل عمومي يا ساير حسابهاي مستقل براي وجوه دولتي با استفاده از حسابداري تعهدي تعديل شده ثبت مي گردند و از نگهداري حساب مستقل خاص براي وجوه مذكور اكثرا خودداري مي گردد.

 

خصوصيات مشترك حسابهاي مستقل براي وجوه اماني:

1- حسابداري حساب مستقل وجوه اماني قابل مصرف و حساب مستقل وجوه وصولي به نمايندگي از ساير سازمانها اساسا با حسابداري حسابهاي مستقل وجوه دولتي مشابه است.

2- حسابداري حساب مستقل وجوه اماني غيرقابل مصرف و حساب مستقل وجوه اماني بازنشستگي اساسا مشابه با حسابداري حسابهاي مستقل وجوه انتفاعي مي باشد.

 

 

 

منبع: اصول و كاربرد حسابداري در سازمانهاي دولتي و غيرانتفاعي نوشته داود اقوامي و جعفر باباجاني

 

 

جزوه حسابرسی 2 استاد حساس یگانه

دوستان قبل از دانلود به دو نکته توجه کنند:

۱- جزوه بدخط و نامرتب نوشته شده

۲- جزوه مربوط به ۷ سال پیش است

 

صفحه 1 تا 10    

صفحه 11 تا 20  

صفحه 21 تا 30   

صفحه 31 تا 40  

صفحه 41 تا 49  

 

 

مباني حسابداري دولتي

مباني حسابداري دولتي:

 1- حسابداري نقدي-2- حسابداري تعهدي-3- حسابداري نيمه تعهدي-4- حسابداري تعهدي تعديل شده-5- حسابداري نقدي تعديل شده

 

1- حسابداري نقدي:

در حسابداري نقدي درامدها در سال مالي وصول وجوه نقد مربوط و هزينه ها در سال مالي پرداخت وجوه نقد مربوطه به حساب منظور مي شوند.

صورتهاي مالي كه با حسابداري نقدي تنظيم مي شود معمولا فاقد حسابهاي دريافتني و پرداختني است. اموال خريداري شده نيز ممكن است به جاي انعكاس در حسابهاي دارايي ثابت، در هنگام خريد مستقيما به حساب هزينه منظور شود، ولي سرمايه گذاريها و بدهيهاي بلندمدت ناشي از فعاليتهاي مالي نقدي معمولا در حسابهاي ترازنامه اي ثبت مي شوند. سرمايه گذاريها و اوراق بهاداري كه نقدا خريداري شده اند به بهاي تمام شده ثبت مي شوند ولي در ترازنامه معمولا ارزش بازار آنها نيز در داخل پرانتز در مقابل بهاي تمام شده نشان داده مي شود. سرمايه گذاريها و اوراق بهاداري كه به عنوان كمك يا هديه دريافت شده است به ارزش متعارف بازار در تاريخ دريافت در حسابها منظور مي شود.

 

2- حسابداري تعهدي:

در حسابداري تعهدي درامدها در سال انجام خدمات يا فروش كالاها، و هزينه ها در سال دريافت كالاها و خدمات و ايجاد تعهد به حساب منظور مي شوند.

در حسابداري بازرگاني به منظور رعايت اصل وضع هزينه هاي هر دوره مالي از درامدهاي متعلق به همان دوره و تعيين سود يا زيان سال مالي و وضعيت مالي واقعي در پايان هر دوره مالي معمولا از حسابداري تعهدي استفاده مي شود. افتتاح حسابهايي مانند پيش پرداختها، هزينه هاي معوق و پيش دريافتها و همچنين به حساب دارايي منظور نمودن موجودي كالاي پايان دوره مالي از نتايج به كار بردن حسابداري تعهدي است.

مزاياي حسابداري تعهدي:

1- حسابداري تعهدي براي تعيين بهاي تمام شده و هزينه هاي واقعي اجراي برنامه ها، عمليات و فعاليتهاي سازمانهاي دولتي در قالب اعتبارات مصوب ضروري مي باشد.

2- كنترل دقيق درامدها و ساير منابع تامين اعتبار و هزينه ها و ساير پرداختهاي حسابهاي مستقل در صورتي ميسر خواهد بود كه از مبناي حسابداري تعهدي استفاده شود.

3- مبناي تعهدي اطلاعات كاملتر و جامعتري جهت نظارت بر عملكرد ازمانهاي دولتي و ارزيابي آنها در اختيار قوه مقننه، دولت و ساير مراجع قانوني و افراد كشور قرار مي دهد.

4- حسابداري تعهدي اطلاعات و گزارشهاي مالي صحيح تر و دقيق تري جهت برنامه ريزي و تصميم گيري و اجراي عمليات و برنامه ها د اختيار مديران سازمانهاي دولتي قرار ميدهد.

5- در برخي حسابهاي مستقل و سازمانهاي دولتي انتفاعي شناخت درامدها و هزينه هاي واقعي و تعلق آنها به دوره مالي و نيز تعيين وضع مالي صحيح در پايان دوره مالي فقط با به كار گيري حسابداري تعهدي مقدور است.

 

 

3- حسابداري نيمه تعهدي: در حسابداري نيمه تعهدي براي ثبت درامدها از مبناي نقدي و براي ثبت هزينه ها از مبناي تعهدي استفاده مي شود. يا به عبارت ديگر در مبناي نيمه تعهدي درامدهايي كه عملا وصول و هزينه هايي كه تعهد يا تحمل شده است (هزينه هاي واقعي دوره مالي) در حسابهاي هر دوره مالي ثبت مي شود.

دلايل استفاده از حسابداري نيمه تعهدي در سازمانهاي دولتي بسياري از كشورها:

1- استفاده از مبناي تعهدي براي ثبت هزينه ها به منظور كنترل بيشتر آنها ضروري تر از درامدهاست

2- هميشه احتمال عدم وصول بخشي از مالياتها و عوارض و ساير درامدهاي پيش بيني شده وجود دارد كه بنابر اصل احتياط به كار بردن حسابداري نقدي را در مورد آنها ايجاب مي كند.

 

4- حسابداري تعهدي تعديل شده: در حسابداري تعهدي تعديل شده شناخت و ثبت درامدها و حسابها در دوره مالي اي انجام مي پذيرد كه در آن دوره درامد "آماده، در دسترس و قابل اندازه گيري" باشد. منظور از آماده و در دسترس بودن درامدها قابل وصول بودن آنها در دوره مالي جاري يا مدتي كوتاه پس از پايان دوره جاري است به ترتيبي كه پرداخت بدهيها و تعهدات دوره جاري از محل درامدهاي مذكور ميسر باشد.

در حسابداري تعهدي تعديل شده از مبناي تعهدي براي ثبت هزينه ها استفاده مي شود.

در آن گروه از سازمانهاي دولتي و حسابهاي مستقل كه با استناد به قوانين و مستندات موجود تشخيص قطعي الياتهاي دريافتي و ساير درامدهاي آنها قبل از وصول امكان پذير است، حسابداري تعهدي تعديل شده به طور گسترده اي مورد استفاده قرار مي گيرد.

 

5- حسابداري نقدي تعديل شده: در حسابداري نقدي تعديل شده ثبت درامدها در دوره دريافت وجوه نقد و ثبت هزينه ها مستلزم تحقق دو شرط لازم و كافي يعني ايجاد تعهد و انجام پرداخت است.

در وزارتخانه ها و موسسات دولتي ايران درامدها و هزينه ها با حسابداري نقدي تعديل شده شناساي و در حسابها ثبت مي شوند.

 

در برخي از سازمانهاي دولتي و حسابهاي مستقل انتفاعي كه ناگزير به تعيين سود يا زيان ويژه هر سال مالي مي باشند از مبناي حسابداري تعهدي كامل استفاده مي شود، ليكن در اغلب سازمانهاي دولتي و حسابهاي مستقل براي ثبت درامدها و هزينه ها ساير مباني حسابداري مورد استفاده قرار مي گيرد.

در هر سازمان دولتي انتخاب مبناي حسابداري معمولا به عوامل متعددي مانند اهميت انواع مختلف اطلاعات مالي و سودمندي آنها در رفع نيازهاي محاسباتي و مديريت، سطح پيشرفت فن حسابداري، تخصص مديران و كاركنان مالي دولت و ماهيت برنامه ها و عمليات بستگي دارد.

 

علل تبديل نشدن مبناي حسابداري وزارتخانه ها و موسسات دولتي ايران به تعهدي يا تعهدي تعديل شده:

1- درصد قابل توجهي از هزينه هاي موسسات دولتي را هزينه هاي پرسنلي تشكيل مي دهد كه ارقام تعهد شده و پرداخت شده آن تقريبا مساويند.

2- تبديل مبناي حسابداري مستلزم وجود مالي معتنابه و نيز تخصصهاي حسابداري در سطوح بالاست كه موسسات دولتي معمولا فاقد آنها هستند.

3- تبديل مبناي حسابداري مستلزم انجام تغييرات و تحولات اساسي در نظام بودجه ريزي به منظور تبديل بودجه برنامه اي به بودجه عملياتي جهت ايجاد ارتباط ميان خدمات ارائه شده توسط سازمانهاي دولتي با بهاي تمام شده خدمات مذكور است.

4- تبديل مبناي حسابداري به تعهدي مستلزم انجام اصلاحات و تعديلات اساسي در سازمان و روشهاي حسابداري دولتي و طبقه بندي حسابهاي آن است.



منبع: اصول و كاربرد حسابداري در سازمانهاي دولتي و غيرانتفاعي نوشته داود اقوامي و جعفر باباجاني

سازمان حسابداري دولتي

سازمانهاي دولتي به دو شكل انتفاعي و غيرانتفاعي ايجاد و اداره مي شوند.

سازمانهاي دولتي انتفاعي معمولا هزنه ها را از حل درامدهاي خود كه با فروش كالا و خدمات تحصيل مي نمايند تامين مي كنند. بنابراين سيستم حسابداري اين نوع سازمانها بايد امكان شناسايي درامدها و هزينه هاي واقعي هر سال مالي و مقايسه آنها با يكديگر و تعيين ميزان دارائيها و بدهيها و ارزش ويژه را در پايان سال مالي فراهم نمايد.

سازمانهاي دولتي غيرانتفاعي هزينه هاي خود را از محل مالياتها، عوارض و ساير وجوه دريافتي از محل اعتبارات مصوب تامين مي كنند. اين نوع سازمانها بايد در پايان هر دوره مالي صورت درامدها، هزينه ها، داراييها، بدهيها و مازاد خود را تهيه كنند.

 

مقاصد و اهداف سازمان مالي دستگاه دولتي:

1- ايجاد مكانيسم و روشهاي مناسب براي كنترل درامدها و ساير دريافتها

2- برقراري روشهاي مناسب جهت كنترل وجوه نقد، اسناد و اوراق بهادار

3- اعمال كنترلهاي متمركز بر هزينه هاي جاري و هزينه هاي سرمايه اي

4- ايجد روشهاي مناسب جهت كنترل اموال، ماشين آلات و تجهيزات

5- فراهم نمودن امكان كنترل نحوه اجراي برنامه ها، طرحها و فعاليتها

6- كنترل عمليات و فعاليتهاي كاركنان سازمان دولتي در انجام وظايف مالي

7- فراهم نمودن امكان انتشار حقايق مربوط به عمليات مالي و وضع درامدها، هزينه ها، دريافتها، پرداختها و مازاد سازمان دولتي براي اطلاع دولت، قوه مقننه و مردم كشور

 

مقاصد اعمال كنترلهاي مالي در سازمانهاي دولتي:

1- حفاظت وجوه و اموال متعلق به سازمان دولتي در مقابل سرقت، مفقود شدن، خسارت، اختلاس و استفاده نامطلوب

2- قابل استناد و اعتماد بودن اطلاعات مندرج در اسناد و مدارك مالي

3- اتخاذ تصميمات مالي بعد از بررسيها و مطالعات كافي و دور از تمايلات شخصي و گروهي

4- انجام شدن اقدامات سريع و به موقع جهت اجراي برنامه هاي مصوب و تصميمات متخذه

5- كنترل سيستماتيك هر ثبت يا فعاليت مالي از طريق بررسي آن بوسيله فرد يا افرادي غير از انجام دهنده آن.

6- تبعيت از قوانين و مقررات مالي و بودجه اي و اصول و روشهاي متداول حسابداري در انجام و ثبت فعاليتهاي مالي مربوط

 

خصوصيات سيستم كنترلهاي مالي:

1- تشكيلات سازماني مناسب كه وظايف و مسئوليتهاي سازمان و واحدهاي تابعه آن و نيز پستهاي سازماني و شرح وظايف، اختيارات و مسئوليتهاي هريك از آنها را به نحو روشن و قبل درك نشان دهد.

2- وجود تشريفات، مراحل و روشهاي مربوط به پيشنهاد، تصويب، انجام، ثبت، طبقه بندي و تلخيص فعاليتهاي مالي و نگهداري و حفظ وجوه و اموال سازمان.

3- وجود سيستمي كه در آن براي برنامه ريزيها و تصميم گيريهاي مالي از دفاتر، حسابها و صورتهاي مالي استفاده صحيح و كامل به عمل آيد و تدوين و ارائه استانداردها، موازين و معيارهايي كه نتايج واقعي حاصل از اجراي برنامه ها و فعاليتها با آنها تطبيق و مقايسه گردد.

 

علل لزوم استناد به اسناد و مدارك كتبي براي تحقق و ثبت فعاليتهاي مالي در سازمانهاي دولتي:

1- اطمينان از ثبت كليه فعاليتهاي مالي سازمانهاي دولتي در حسابها و دفاتر

2- امكان تهيه اطلاعات، صورتحسابها و گزارشهاي مالي دقيق تر و صحيح تر

3- تسهيل حسابرسي



منبع: اصول و كاربرد حسابداري در سازمانهاي دولتي و غيرانتفاعي نوشته داود اقوامي و جعفر باباجاني

موارد افتراق حسابداري دولتي و حسابداري بازرگاني

موارد افتراق حسابداري دولتي و حسابداري بازرگاني:

1- تفاوت اهداف و وظايف سازمانهاي دولتي با موسسات بازرگاني

2- تفاوت حسابها و صورتهاي مالي سازمانهاي دولتي با موسسات بازرگاني

3- اهميت اجراي قوانين و مقررات در حسابداري دولتي و تقدم آنها بر اصول پذيرفته شده حسابداري

4- لزوم تهيه بودجه، اجراي بودجه مصوب و اعمال كنترل بودجه اي در حسابداري دولتي

5- لزوم نگهداري حسابهاي مستقل در حسابداري دولتي

6- تفاوت سازمانهاي دولتي با موسسات بازرگاني از نظر نحوه ثبت داراييهاي ثابت

7- تفاوت مباني حسابداري دولتي با حسابداري بازرگاني

 

1- تفاوت اهداف و وظايف سازمانهاي دولتي با موسسات بازرگاني: برخلاف موسسات بازرگاني كه هدف اصلي آنها تحصيل سود است منظور اصلي از تاسيس سازمانهاي دولتي ارائه خدمات و كالا به مردم جهت رفع نيازهاي اساسي آنها، افزايش رفاه اجتماعي، تامين ثبات اقتصادي و مالي كشور، ايجاد انگيزه براي فعاليتهاي بخش خصوصي، انجام وظايف ناشي از حاكميت و تصدي دولت و نيل به اهداف سياسي و اجتماعي و فرهنگي است.

برخلاف موسسات بازرگاني كه مي توانند با رعايت قوانين تجاري و مالي تاسيس شوند و به ثبت برسند، تاسيس هر سازمان دولتي بايد به تصويب مراجع قانونگذار برسد.

خصوصيات سازمانهاي دولتي:

1- سازمانهاي دولتي به منظور تحصيل سود براي تامين كنندگان منابع مالي خود تاسيس نمي شوند.

2- سازمانهاي دولتي معمولا براي ارائه خدمات و كمك به همه يا گروهي از مردم كشور تاسيس مي شوند.

3- سازمانهاي دولتي معمولا به اجازه قانون و بوسيله دولت اداره مي شوند.

4- سازمانهاي دولتي در اجراي وظايف، عمليات و فعاليتهاي مالي خود ملزم به رعايت قوانين و مقررات مالي و بودجه اي هستند.

5- در سازمانهاي دولتي معمولا هيچ گونه منافع يا حقوق مالكيت مشخص قابل خريد و فروش يا انتقال وجود ندارد.

6- سازمانهاي دولتي معمولا منابع مالي لازم جهت انجام هزينه هاي خود را از محل مالياتها و عوارض قانوني وصولي و كمكهاي دريافتي و يا از محل وجوه دريافتي از خزانه داري كل كشور در محدوده اعتبارات بودجه مصوب تامين مي كنند.

 

2- تفاوت حسابها و صورتهاي مالي سازمانهاي دولتي با موسسات بازرگاني: در سازمانهاي دولتي معمولا به جاي حساب سرمايه كه نمايانگر حقوق و منافع مالكيت افراد است، حساب مازاد، كه نشاندهنده مابه التفاوت داراييها با بدهيها و اندوخته ها يا انباشته مازاد درامدها بر هزينه هاست نگهداري مي شود.

شركتهاي دولتي و ساير سازمانهاي دولتي انتفاعي معمولا از اصول و روشهاي حسابداري بازرگاني تبعيت مي نمايند.

در هر سازمان دولتي معمولا صورتهاي مالي زير در پايان هر سال مالي تهيه مي شود:

1- ترازنامه هريك از حسابهاي مستقل يا واحدهاي حسابداري و مالي مستقل كه در سازمانهاي دولتي نگهداري مي شد (متضمن داراييها، بدهيها، اندوخته و مازاد انباشته)  و نيز ترازنامه تركيبي از كليه حسابهاي مستقل.

2- صورتحساب درامدها، هزينه ها و تغييرات در مازاد براي هر يك از حسابهاي مستقل و نيز صورت تركيبي آنها

3- صورت درامدها و ساير منابع تامين اعتبار برحسب طبقه بندي استاندارد درامدها و صورت هزينه ها بر حسب برنامه، فعاليتها، طرحها، مواد هزينه و ساير گروه بنديهاي استاندارد هزينه ها

4- صورت مقايسه درامدهاي شناسايي شده با درامدهاي پيش بيني شده و هزينه هاي انجام شده با اعتبارات مصوب

 

3- اهميت اجراي قوانين و مقررات در حسابداري دولتي و تقدم آنها بر اصول پذيرفته شده حسابداري: قوانين و مقررات ايجاد كننده محدوديتهاي اساسي براي حسابداري دولتي مي باشند. به عبارت ديگر در صورت وجود تناقض بين قوانين و مقررات از يكسو و اصول متداول حسابداري از سوي ديگر، حسابدار دولتي هميشه ناگزير از چشم پوشي از اصول و موازين پذيرفته شده حسابداري در رعايت قوانين و مقررات است.

قوانين حاكم بر حسابداري دولتي در ايران: اصول 51 تا 55 قانون اساسي، قانون محاسبات عمومي، قانون ديوان محاسبات كشور، قانون برنامه و بودجه، قانون بودجه سالانه كشور، آئين نامه ها و دستورالعمل هاي اجرائي مربوط به قوانين مذكور و برخي از قوانين و مقررات مالي ديگر

قانون محاسبات عمومي: در اين قانون به صورت جزئي نحوه تهيه و تصويب و اجراي بودجه سازمانهاي دولتي، نحوه وصول و ثبت درامدهاي عمومي و ساير دريافتهاي دولت و تحويل آنها به حسابهاي خزانه داري كل، مقررات و تشريفات و مراحل لازم براي مصرف اعتبارات، نحوه انجام، ثبت، طبقه بندي و گزارش دهي فعاليتهاي مالي سازمانهاي دولتي، افتتاح حساب بانكي مخصوص براي پرداختها، نحوه انجام معاملات دولتي و چگونگي تنظيم حسابها و صورتهاي مالي سازمانهاي دولتي مشخص شده است.

قانون ديوان محاسبات كشور: در اين قانون اهداف، وظايف، اختيارات، سازمان و تشكيلات ديوان محاسبات كشور در ارتباط با كنترل عمليات و فعاليتهاي مالي سازمانهاي دولتي، نحوه حسابرسي درامدها و ساير منابع تامين اعتبار و هزينه ها و نيز تهيه و تدوين گزارش تفريغ بودجه و ارائه آن به مجلس شوراي اسلامي تعيين گرديده است.

 

4- لزوم تهيه بودجه، اجراي بودجه مصوب و اعمال كنترل بودجه اي در حسابداري دولتي:

كنترل بودجه اي: عبارت است از مقايسه درامدها و ساير وجوه وصول شده با درامدها و ساير منابع تامين اعتبار پيش بيني شده در بودجه مصوب از يك طرف و مقايسه هزينه هاي انجام شده با اعتبارات مصوب سازمانهاي دولتي از طرف ديگر.

در حسابداري دولتي اهميت اعمال كنترل بودجه اي در مورد هزينه ها به مراتب بيشتر از درامدهاست زيرا تنها شرط لازم و كافي براي وصول درامدها وجود قوانين و مقرراتي است كه اين امر را تجويز مي نمايد و نه پيش بيني درامدها در بودجه مصوب. قانون بودجه محدوديت قابل توجهي باي وصول درامدها ايجاد نمي كند و كنترل بودجه اي در مورد درامدهاي دولت صرفا جنبه مقايسه اي دارد.

انجام هزينه هاي سازمان دولتي در سال مالي اجراي بودجه، علاوه بر آنكه طبق مقررات مشروط به كفايت درامدهاي وصولي و ساير منابع تامين اعتبار است مستلزم رعايت دو شرط لازم و كافي نيز مي باشد كه عبارتند از:

1) عدم تجاوز هزينه از اعتبارات مصوب براي هريك از طرحها، برنامه ها، فعاليتها و مواد هزينه

2) رعايت مقررات و تشريفات قانوني مصوب براي مصرف اعتبارات

 

 

5- لزوم نگهداري حسابهاي مستقل در حسابداري دولتي

حساب مستقل: هر حساب مستقل عبارت است از وجوه نقد يا ساير داراييها و منابع مالي كه براي اجراي برنامه ها و عمليات معين يا جهت نيل به اهداف مشخص طبق قوانين و مقررات اختصاص داده شده است.

هر حساب مستقل معمولا شامل مجموعه اي از فعاليتهاي مالي جداگانه و گروه حسابهاي منفك و خودتراز براي ثبت انواع داراييها، بدهيها، ارزش ويژه، درامدها و هزينه هاي مربوط به آن مي باشد. مابه اتفاوت درامدها و هزينه هاي هر دوره مالي مازاد يا كسري همان دوره را ايجاد مي كند و مابه التفاوت داراييها و بدهيهادر پايان هر دوره مالي معادل ارزش ويژه حساب مستقل است كه اساسا شامل مازاد انباشته شده (مازاد تخصيص نيافته) و اندوخته هايي است كه براي مقاصد معين درنظر گرفته شده است.

در برخي از حسابهاي مستقل علاوه بر حسابهاي عادي، حسابهاي بودجه متضمن درامدهاي پيش بيني شده، اعتبارات مصوب و تعهدات قطعي نشده نيز نگهداري مي شود. در اين صورت مابه التفاوت داراييها و درامدهاي پيش بيني شده با بدهيها و اعتبارات مصوب و اندوخته ها معادل مازاد انباشته اي بودجه اي حساب مستقل خواهد بود.

 

6- تفاوت سازمانهاي دولتي با موسسات بازرگاني از نظر نحوه ثبت داراييهاي ثابت

در اغلب سازمانهاي دولتي هنگام خريد اموال، ماشين آلات و تجهيزات بهاي تمام شده آنها مستقيما به حساب هزينه منظور مي شود.

 

7- تفاوت مباني حسابداري دولتي با حسابداري بازرگاني

برخلاف حسابداري بازرگاني كه براي ثبت فعاليتهاي مالي معمولا از مبناي حسابداري تعهدي كامل استفاده مي شود، در حسابداري دولتي از مبناي حسابداري نقدي و ساير مباني حسابداري متناسب با نوع فعاليتهاي مالي هر سازمان دولتي يا حساب مستقل استفاده مي شود.

 

کلیات

حسابداري دولتي: عبارت است از كليه عمليات مربوط به تجزيه و تحليل، ثبت، طبقه بندي، تلخيص، گزارش دهي و تفسير فعاليتهاي مالي سازمانهاي دولتي كه با رعايت قوانين و مقررات مالي و اصول و موازين متدوال حسابداري دولتي انجام مي شود.

 

صورتهاي مالي سازمانهاي دولتي اصولا به منظور رفع نيازهاي اساسي زير تهيه مي شود:

1) نياز قانوني 2) نياز نظارتي 3) نياز اطلاعاتي

در حسابداري دولتي رفع نيازهاي قانوني و رعايت قوانين و مقررات براي انجام و ثبت فعاليتهاي مالي و تهيه صورتهاي مالي در درجه اول اهميت قرار دارد.

 

هدف اصلي حسابداري دولتي ايجاد امكانات لازم براي برنامه ريزي و بودجه ريزي مطلوب و اجراي صحيح برنامه ها، فعاليتها و طرحهاي دولت از طريق ارائه اطلاعات مالي طبقه بندي شده و قابل استنتاج در مورد فعاليتهاي مالي سازمانهاي دولتي است.

 

موضوع حسابداري ملي بررسي عوامل اساسي فعاليتهاي اقتصادي يك كشور طي يكسال است هدف اصلي آن طبقه بندي فعاليتهاي اقتصادي و مالي در بخشهاي دولتي و خصوصي به ترتيبي است كه تصوير كامل و جامعي از ساختار، تركيب و فعاليتهاي اقتصاد ملي شامل: توليد، توزيع و مصرف كالا، خدمات، ثروت و درامد كشور ارائه دهد.

 

حسابهاي دولتي درحقيقت اطلاعات اوليه و مواد خام حسابهاي ملي را فراهم مي كند.

فرهنگ اختصارات حسابداری

فرهنگ اختصارات حسابداری - حرف A

فرهنگ اختصارات حسابداری - حرف B

فرهنگ اختصارات حسابداری - حرف C

فرهنگ اختصارات حسابداری - حرف D

فرهنگ اختصارات حسابداری - حرف E

فرهنگ اختصارات حسابداری - حرف F

فرهنگ اختصارات حسابداری - حرف G

فرهنگ اختصارات حسابداری - حرف H

فرهنگ اختصارات حسابداری - حرف I

فرهنگ اختصارات حسابداری - حرف J

فرهنگ اختصارات حسابداری - حرف L

فرهنگ اختصارات حسابداری - حرف M

فرهنگ اختصارات حسابداری - حرف N

 فرهنگ اختصارات حسابداری - حرف O

فرهنگ اختصارات حسابداری - حرف P

فرهنگ اختصارات حسابداری - حرف Q 

فرهنگ اختصارات حسابداری - حرف R

 فرهنگ اختصارات حسابداری - حرف S

فرهنگ اختصارات حسابداری - حرف T

فرهنگ اختصارات حسابداری - حرف U

فرهنگ اختصارات حسابداری - حرف V

فرهنگ اختصارات حسابداری - حرف W

فرهنگ اختصارات حسابداری - حرف X

فرهنگ اختصارات حسابداری - حرف Y

فرهنگ اختصارات حسابداری - حرف Z

ارزش جاری

ارزش‌ جاري‌ دربرگيرنده‌ سه‌ نگرش‌ متفاوت‌ است‌ كه‌ عبارتند از ارزش‌ ورودي‌ (بهاي‌ جايگزيني‌)، ارزش‌ خروجي‌ (خالص‌ ارزش‌ فروش‌) و ارزش‌ اقتصادي‌ (ارزش‌ فعلي‌ جريانهاي‌ نقدي‌ مورد انتظار از كاربرد مستمر دارايي‌ و فروش‌ نهايي‌ آن‌ توسط‌ مالك‌ فعلي‌). در برخي‌ موارد از قبيل‌ ارزشيابي‌ سرمايه‌گذاري‌ در اوراق‌ بهادار نرخ‌بندي‌ شده‌، سه‌ نگرش‌ فوق‌الذكر به‌مبالغ‌ تقريباً نزديك‌ به‌هم‌ منجر مي‌شوند و تفاوت‌ آنها كم‌ بوده‌ و ناشي‌ از هزينه‌هاي‌ انجام‌ معامله‌ است‌. در ساير حالات‌ همچون‌ ارزيابي‌ داراييهاي‌ ثابت‌ مشهود خاص‌ واحد تجاري‌، تفاوت‌ بين‌ مقياسهاي‌ مختلف‌ ارزش‌ جاري‌ احتمالاً بااهميت‌ خواهد بود.

بايد قاعده‌ مشخص‌ و معقولي‌ براي‌ انتخاب‌ يكي‌ از مقياسهاي‌ مختلف‌ اندازه‌گيري‌ ارزش‌ جاري‌ دراختيار داشت‌.  معيار  " ارزش‌ براي‌ واحد تجاري‌ "   چنين‌ قاعده‌اي‌ را به‌ دست‌ مي‌دهد.  طبق‌ اين‌ قاعده‌،  ارزش‌ جاري‌ برابر اقل‌  " بهاي‌ جايگزيني‌ جاري‌ دارايي‌ و مبلغ‌ بازيافتني‌ "  آن‌ تعيين‌ مي‌گردد.

  " مبلغ‌ بازيافتني‌ "  دارايي‌ بالاترين‌ ارزشي‌ است‌ كه‌ مالك‌ فعلي‌ دارايي‌ مي‌تواند بدان‌ دست‌ يابد و برابر خالص‌ ارزش‌ فروش‌ دارايي‌ يا ارزش‌ اقتصادي‌ آن‌، هركدام‌ بيشتر است‌،  مي‌باشد.  " ارزش‌ براي‌ واحد تجاري‌ "   را مي‌توان‌ نوعي‌ به‌هنگام‌كردن‌ بهاي‌ تاريخي‌ با استفاده‌ از قاعده‌ سنتي‌ "بهاي‌ تمام‌ شده‌ يا كمتر " دانست‌.

در مورد داراييها،  ارزش‌ جاري‌ مناسب‌ طبق‌ قاعده‌  " ارزش‌ براي‌ واحد تجاري‌ "   انتخاب‌ مي‌شود. قاعده‌ مزبور، دارايي‌ را درصورت‌ بالاتر بودن‌ مبلغ‌ بازيافتني‌،  به‌ جاي‌ بهاي‌ تمام‌شده‌ تاريخي‌، به‌ بهاي‌ جايگزيني‌ ارزيابي‌ مي‌كند مشروط‌ به‌ آنكه‌ جايگزيني‌ دارايي‌ توجيه‌پذير باشد. اگر جايگزيني‌ دارايي‌ قابل‌ توجيه‌ نباشد،  دارايي‌ به‌ مبلغ‌ بازيافتني‌ ارزيابي‌ مي‌شود. كاربرد قاعده‌  " ارزش‌ براي‌واحد تجاري‌ "   در مورد بدهيها چندان‌ ضرورتي‌ ندارد چرا كه‌ ارزشهاي‌ مختلف‌ بدهي‌،  همگي‌ به‌ يك‌ ارزش‌ واحد ختم‌ مي‌شوند.

 

تعاريف

 

مبلغ‌ بازيافتني‌ : خالص‌ ارزش‌ فروش‌ يا ارزش‌ اقتصادي‌ يك‌ دارايي،‌ هركدام‌ که بيشتر است.

 

بهاي‌ جايگزيني‌:  عبارت‌ است‌ از مخارجي‌ كه‌ بايد براي‌ خريد يا ساخت‌ يك‌ قلم‌ موجودي‌ كاملاً مشابه‌ تحمل‌ شود.

 

خالص‌ ارزش‌ فروش‌‌:  عبارت‌ است‌ از بهاي‌ فروش‌ (بعد از كسر تخفيفات‌ تجاري‌ ولي‌ قبل‌ از تخفيفات‌ مربوط‌ به‌ تسويه‌ حساب‌) پس‌ از كسر:

الف‌ . مخارج‌ براوردي‌ تكميل‌، و

ب‌. مخارج‌ براوردي‌ بازاريابي‌، فروش‌ و توزيع‌.

 

ارزش‌ اقتصادي‌ : ارزش‌ فعلي‌ خالص جريانهاي‌ نقدي‌ آتي ناشي از کاربرد مستمر دارايي ازجمله جريانهاي نقدي ناشي از واگذاري نهايي آن.

 

ارزش‌ منصفانه‌ ‌:  مبلغي‌ است‌ كه‌ خريداري‌ مطلع‌ و مايل‌ و فروشنده‌اي‌ مطلع‌ و مايل‌ مي‌توانند در معامله‌اي‌ حقيقي‌ و در شرايط‌ عادي‌، يك‌ دارايي‌ را در ازاي‌ مبلغ‌ مزبور با يكديگر مبادله‌ كنند.

 

بهاي جايگزيني مستهلک شده : عبارت است از بهاي ناخالص جايگزيني يک دارايي (يعني بهاي جاري جايگزيني يک دارايي نو با توان خدمت‌دهي مشابه) پس از کسر استهلاک مبتني بر بهاي مزبور و مدت استفاده شده از آن دارايي.

 

بهاي‌ تمام‌ شده‌ : مبلغ‌ وجه‌ نقد يا معادل‌ نقد پرداختي‌ و يا ارزش‌ منصفانه‌ ساير مابه‌ازاهايي‌ كه‌ جهت‌ تحصيل‌ يك‌ دارايي‌ در زمان‌ تحصيل‌ يا ساخت آن واگذار شده‌ است‌ و در صورت مصداق، مبلغي که براساس الزامات خاص ساير استانداردهاي حسابداري (مانند مخارج تأمين مالي) به آن دارايي تخصيص يافته است.

 

مبلغ‌ دفتري‌ : مبلغي‌ كه‌ دارايي‌ پس از كسر استهلاك‌ انباشته‌ و زيان‌ كاهش‌ ارزش‌ انباشته مربوط‌ ، به‌ آن‌ مبلغ‌ در ترازنامه منعکس مي‌شود.

 

ناخالص مبلغ دفتري :  بهاي تمام شده دارايي يا ساير مبالغ جايگزين بهاي تمام شده

 

مبلغ‌ استهلاك‌پذير : بهاي‌ تمام‌ شده‌ دارايي‌ يا ساير مبالغ‌ جايگزين‌ بهاي‌ تمام‌ شده‌ در صورتهاي‌ مالي‌ ، به‌ كسر ارزش‌ باقيمانده‌ آن.

 

ارزش‌ باقيمانده : مبلغ‌ برآوردي که واحد تجاري  در حال حاضر مي‌تواند از واگذاري دارايي پس از كسر مخارج برآوردي واگذاري بدست آورد، با اين فرض که دارايي در وضعيت متصور در پايان عمر مفيد باشد.

 

ارزش‌ باقيمانده‌ تضمين‌ شده :  عبارت‌ است‌ از:

الف.در مورد اجاره‌كننده‌، آن‌ بخش‌ از ارزش‌ باقيمانده‌ دارايي‌ كه‌ توسط‌ اجاره‌كننده‌ يا شخص‌ وابسته‌ به‌ وي‌ تضمين‌ گرديده‌ است‌ (مبلغ‌ تضمين‌ شده‌ حداكثر مبلغي‌ است‌ كه‌ مي‌تواند تحت‌ هر شرايطي‌ قابل‌ پرداخت‌ باشد)، و

ب‌.در مورد اجاره‌دهنده‌، آن‌ بخش‌ از ارزش‌ باقيمانده‌ دارايي‌ كه‌ توسط‌ اجاره‌كننده‌ يا شخص‌ ثالثي‌ تضمين‌ شده‌ است‌.

 

ارزش‌ باقيمانده‌ تضمين‌ نشده : عبارت‌ است‌ از آن‌ بخش‌ از ارزش‌ باقيمانده‌ دارايي‌ كه‌ اجاره‌دهنده‌ نسبت‌ به‌ تحقق‌ آن‌ اطمينان‌ كافي‌ ندارد يا تنها توسط‌ شخص‌ وابسته‌ به‌ اجاره‌دهنده‌ تضمين‌ شده‌ است‌.

آئین رفتار حرفه ای

ویژگیهای هرحرفه عبارت است از:

الف ـ پذیرش وظیفه خدمت به جامعه ،

ب ـ وجود حداقل شرایط ازپیش تعیین شده برای ورود به حرفه ،  ازجمله مهارتهای تخصصی لازم که از طریق آموزش و تجربه بدست می آید، 

پ ـ پایبندی اعضای حرفه به مجموعه ای از اصول ،  ضوابط   و ارزشهای مربوط در آن حرفه .

تعاریف

اصطلاحات بکار رفته در این مجموعه ،  دارای مفاهیم زیر است

الف ـ تشکل حرفه ای عبارت از جامعه حسابداران رسمی و یا هر جامعه ،  انجمن و سازمان حرفه ای حسابداری و حسابرسی ثبت شده در ایران است

ب ـ حسابدار حرفه ای شخص حقیقی یا مؤسسه ای است که عضو یک تشکل حرفه ای باشد.

پ ـ حسابدار حرفه ای مستقل حسابدار حرفه ای است که خدمات حرفه ای خود را مستقلاً به عموم ارائه می کند.  این عنوان درباره حسابداران حرفه ای شاغل در مؤسسات حرفه ای نیز بکار می رود.

ت ـ حسابدارحرفه ای تحت استخدام حسابدار حرفه ای است که برای ارائه خدمات حرفه ای خود،  به عنوان یک شخص حقیقی در استخدام یک کارفرما (به استثنای مؤسسات حرفه ای )  است

ث ـ گزارشگری حرفه ای کاری است که مستلزم اظهارنظر حرفه ای نسبت به اطلاعات مالی به وسیله حسابدار حرفه ای مستقل می باشد.

اهداف حرفه حسابداری

از دیدگاه آیین رفتار حرفه ای ،  اهداف حرفه حسابداری عبارت از دستیابی به بهترین اصول و ضوابط حرفه ای ،  اجرای عملیات در بالاترین سطح ممکن ،  براساس اصول و ضوابط مذکور و به طور کلی تأمین منافع عمومی است .  تحقق این اهداف مستلزم تأمین موارد زیر است

الف ـ اعتبـارـ  جامعه به اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی قابل اتکا و معتبر نیاز دارد.

ب ـ حرفه ای بودن ـ افراد حرفه ای در زمینه حسابداری حرفه ای باید به سادگی توسط صاحبکاران ، کارفرمایان و سایر اشخاص ذینفع ،  قابل تشخیص و شناسایی باشند.

پ ـ کیفیت خدمات ـ اطمینان از اینکه کلیه خدمات ارائه شده توسط حسابداران حرفه ای با بالاترین کیفیت ممکن انجام می شود.

ت  ـ اطمینـان ـ استفاده کنندگان از خدمات حسابداران حرفه ای باید مطمئن شوند چارچوبی برای رفتار حرفه ای وجود دارد که ناظر بر ارائه آن خدمات می باشد.

اصول بنیادی

لازمه دستیابی به اهداف حرفه حسابداری توسط حسابداران حرفه ای ،  پایبندی به اصول بنیادی زیر است :
الف ـ درستکاری

ب ـ بیطرفی

پ ـ صلاحیت و مراقبت حرفه ای

ت ـ رازداری

ث ـ رفتار حرفه ای

ج   ـ اصول و ضوابط حرفه ای

احکام

اگرچه اهداف و اصول بنیادی ارائه شده جنبه کلی دارد و ناظر به موارد خاص نیست ، اما " احکام "،  رهنمودهایی درباره نحوه کاربرد اهداف و اصول بنیادی مزبور را برای موقعیتهایی ارائه می کند که حسابداران حرفه ای درحین کار با آن مواجه می شوند.

احکام به سه بخش تقسیم می شود:

الف ـ قابل اجرا در مورد کلیه حسابداران حرفه ای ،  مگر در مواردی خاص که مستثنی شده است.

ب ـ قابل اجرا در مورد حسابداران حرفه ای مستقل.

 پ ـ قابل اجرا در مورد حسابداران حرفه ای تحت استخدام که در شرایط ویژه ای ممکن است به حسابداران حرفه ای مستقل شاغل در مؤسسات حرفه ای نیز تعمیم یابد.

 

بخش الف) احکام قابل اجرا در مورد کليه حسابداران حرفه ای )

1.درستکاری و بیطرفی : درستکاری تنها به معنای صادق بودن نیست، بلکه برخورد منصفانه و صادقانه را نیز شامل می شود. اصل بیطرفی،  حسابداران حرفه ای را به برخورد منصفانه، درستکارانه و به دور از تضـاد منافع ملزم می کند.

2. تضاد منافع: حسابداران حرفه ای ممکن است در تشخیص یا نحوه برخورد با موارد خلاف شئون حرفه ای با مشکل روبرو شوند.  اگر چنین مواردی با اهمیت باشد، حسابدار حرفه ای باید از خط مشی ها و دستورالعملهای داخلی سازمان مربوط پیروی کند. درصورت حل نشدن مشکل ،  توجه به موارد زیر ضروری است :

الف ـ موضوع با مافوق مستقیم مطرح شود.  چنانچه مشکل از این طریق برطرف نشد و حسابدار حرفه ای تصمیم به طرح آن با رده بالاتری از مدیریت گرفت ،  مافوق باید درجریان امر قرار گیرد.  درصورتی که به نظر برسد مافوق مذکور،  خود درگیر و ذینفع در این موضوع است ، مراتب باید به رده بالاتری از مدیریت ارجاع شود.

ب ـ موضوع به طور محرمانه با یک مشاور مستقل یا تشکل حرفه ای مربوط مطرح و پس از کسب نظر مشورتی ،  درجهت حل موضوع اقدام شود.

پ ـ اگر علیرغم انجام موارد فوق راه کار مناسب برای حل موضوع حاصل نشد به عنوان آخرین راهِ حل ،  در موارد با اهمیت (برای مثال تقلب )  احتمالاً  راهی جز استعفا یا کناره گیری همراه با ارائه یادداشتی حاوی دلایل موضوع به بالاترین مقام مربوط وجود نخواهد داشت .

علاوه بر این ،  در مواردی ممکن است قوانین ،  مقررات یا اصول و ضوابط حرفه ای ،  گزارش برخی از موارد حاد را به مراجع ذیصلاح خارج از شرکت یا سازمان نظارت کننده مربوط پیش بینی کرده باشد.  دراین شرایط ،  حسابدار حرفه ای باید حسب مورد اقدام کند.

3. صلاحیت حرفه ای

مفهوم صلاحیت حرفه ای دربرگیرنده دو جنبه اساسی زیر است :

الف ـ کسب صلاحیت حرفه ای

ب ـ حفظ صلاحیت حرفه ای

4. رازداری

اطلاعات مربوط به صاحبکار یا کارفرما باید همواره محرمانه محسوب شود و حسابدار حرفه ای مجاز به افشای آن نیست ،  مگر آنکه:

الف- زمانی که کارفرما یا صاحبکار مجوز افشای اطلاعات را صادر کند. دراین حالت ،  حسابداران حرفه ای باید منافع کلیه اشخاص ثالثی را نیز که ممکن است از این امر متأثر شود،  درنظر گیرند.

ب ـ مواردی که قانون افشای اطلاعات خاصی را الزامی   می کند.

پ ـ هنگامی که حسابدار حرفه ای موظف یا محق به افشای اطلاعات باشد ازجمله :

1 ـ در رعایت الزامات اصول و ضوابط حرفه ای

2 ـ در جهت حفظ منافع حرفه ای خود  در دعاوی حقوقی

3 ـ در انجام بررسیهای کیفی توسط تشکل حرفه ای مربوط

اصل رازداری تنها به عدم افشای اطلاعات محدود نمی شود، بلکه حسابدار حرفه ای را ملزم می کند که از اطلاعات گردآوری شده به نحوی مناسب حفاظت کند،  اطلاعات مزبور را درجهت منافع خود یا اشخاص ثالث استفاده نکند و چنان نیز رفتار ننماید که گوئی از این گونه اطلاعات استفاده می کند.

5. خدمات مالیاتی : حسابدار حرفه ای می تواند با ارائه خدمات مالیاتی در چارچوب قوانین و مقررات و رعایت درستکاری و بیطرفی ، صاحبکار یا کارفرمای خود را در بهترین موقعیت مالیاتی قـرار دهـد.  درچنین شـرایطـی تهیـه و نگهداری پشتوانه هایی معقول ، تصور هرگونه اقدام غیرمجاز به نفع صاحبکار یا کارفرما را منتفی می کند.

6. آگهی : حسابداران حرفه ای درجهت شناساندن خود و کـار خود به جامعـه بـایـد به موارد زیر توجه کنند:

الف - از ابزارها و روشهایی استفاده نکنند که باعث خدشه دار شدن شئون حرفه ای شود.

ب ـ در مورد نوع خدماتی که می توانند ارائه کنند،  عناوین حرفه ای و سوابق تحصیلی و تجربی خود ادعاهای دور از واقعیت ننمایند.
پ ـ نسبت به خدمات سایر حسابداران حرفه ای مطالب منفی بیان نکنند.

 

بخش   ب) احکام قابل اجرا در مورد حسابداران حرفه ای مستقل)

1. استقلال

استقلال واقعي : توانايي حسابرسان مستقل براي حفظ بي طرفي فكري در طول دوره قرارداد

استقلال ظاهري: رابطه حسابرس با صاحبكار بايد طوري باشد كه از ديد اشخاص ثالث مستقل به نظر برسد

حكم استقلال در مورد خدماتي كه مستلزم اظهارنظر حرفه اي نسبت به اطلاعات مالي توسط حسابرسان مستقل نيست و تنها صاحبكاران ذينفع آنها مي باشند، كاربردي ندارد.

چه كساني بايد نسبت به صاحبكار خود مستقل باشند:

الف ـ اشخاص حقیقی یا مؤسسات انجام دهنده خدمات حرفه ای

ب ـ شرکا  یا مالکین مؤسسـه حرفه ای

پ ـ کلیه مدیران و کارکنان حرفه ای درگیر در انجام هرکاری که مستلزم گزارشگری حرفه ای است نسبت به همان کار.

 

نمونه هايي كه استقلال ظاهري يا واقعي حسابرسان را مخدوش مي سازد:

·          داشتن منافع مالي غيرمستقيم با اهميت يا منافع مالي مستقيم در واحد مورد رسيدگي

·          سرمايه گذاري مشترك با صاحبكار يا هريك از مديران، روسا و سهامداران اصلي كه سهام آنها غيرقابل انتقال بوده و ميزان سرمايه گذاري آنها نسبت به ارزش ويژه حسابرس با اهميت باشد.

·          دادن هرگونه وام به صاحبكار، روسا، هيات مديره و سهامداران اصلي و يا دريافت هرگونه وام از آنها به استثناء وامهايي كه در روال عادي عمليات يك موسسه اعتباري دريافت مي شود.

·          رابطه استخدامي قبلي با صاحبكار در طول دوره مالي يا در طول قرارداد يا در زمان اظهارنظر

·          ارتباط طولاني كاركنان ارشد موسسه حسابرسي با يك صاحبكار

·          ارائه خدمات تخصصي حرفه اي به صاحبكاران

·          روابط شخصي و خانوادگي با صاحبكار (استقلال ظاهري از بين ميرود)

·          دريافت هداياي گران قيمت از صاحبكار

·          دعاوي حقوقي با صاحبكار به شرطي كه آثار آن با اهميت باشد

·          دريافت حق الزحمه هاي مشروط

·          حق الزحمه هاي سررسيد گذشته و يا تامين بخش عمده اي از درامد سالانه حسابرس از يك صاحبكار

·          امين، وصي يا قيم يك موقوفه يا ميراثي باشد كه آن موقوفه يا ميراث متعهد به تحصيل هرگونه منافع غيرمستقيم با اهميت يا مستقيم در واحد مورد رسيدگي باشد.

 

 

2. صلاحیت حرفه ای

حسابدار حرفه ای مستقل باید از پذیرش خدمات حرفه ای که فاقد صلاحیت لازم برای انجام آن است ،  خودداری کند.  درصورتی که حسابدار حرفه ای برای انجام بخشی از خدمات حرفه ای خود به خدمات کارشناسی نیاز داشته باشد می تواند ضمن قبول انجام کار، ازاین خدمات استفاده کند.

 

ارتباط با سایر حسابداران مستقل

جایگزینی یک حسابدار حرفه ای مستقل:هرچند انتخاب و تغییر مشاوران حرفه ای حق مسلم صاحبکاران است   اما وقتی از حسابدار حرفه ای مستقل خواسته می شود جایگزین حسابدار حرفه ای دیگری شود، وی باید درباره وجود هرگونه دلیل حرفه ای برای عدم پذیرش کار،  تحقیق و بررسی کنداین امر بدون ارتباط با حسابدار حرفه ای قبلی انجام پذیر نیست .

دامنه اطلاعاتی که توسط حسابدار حرفه ای قبلی در مورد صاحبکار به حسابدار حرفه ای پیشنهادی ارائه می شود به موافقت کتبی صاحبکار و یا قوانین و مقررات مربوط بستگی دارد.

حسابدار حرفه ای پیشنهادی ،  قبل از پذیرش کاری که مستلزم ارائه خدمات مستمر حرفه ای است   (مانند حسابرسی سالانه صورتهای مالی )  و آن کار تاکنون توسط حسابدار حرفه ای دیگری ،  انجام می شده است باید بررسی کند آیا صاحبکار ضمن آگاه کردن حسابدار حرفه ای قبلی از تغییر، اجازه تماس (ترجیحاً  بصورت کتبی )  در مورد اوضاع صاحبکار به طور کامل و آزاد با حسابدار حرفه ای پیشنهادی را داده است یا خیر.  درصورتی که صاحبکار چنین مجوزی را ارائه نکند حسابدار حرفه ای باید از پذیرش کار جدید خودداری کند؛ مگرآنکه در شرایطی خاص ؛  از سایر روشها به اطلاعات مورد نیاز برای پذیرش کار دسترسی یابد.

چنانچه حسابدار حرفه ای پیشنهادی ،  ظرف مدتی معقول ،  پاسخی از حسابدار حرفه ای قبلی دریافت نکند و دلیل یا دلایل خاصی برای عدم پذیرش کار نیابد باید نامة دیگری ارسال و در آن قید کند،  براین باور است که دلیل یا دلایل حرفه ای حاکی از نپذیرفتن کار پیشنهادی وجود ندارد و او تصمیم به پذیرش آن گرفته است .

مسئولیت حسابرسان در مقابل صاحبکاران و اشخاص ثالث

سهل انگاری: انجام ندادن وظایف بر طبق استانداردهای حرفه ای یا اعمال نکردن مراقبتهای حرفه ای

قصور: عبارت است از نبود کمترین دقت, نشانه ای از بی توجهی کامل فرد به مسئولیتهای حرفه ای خود و بی توجهی عمده یک حسابرس نسبت به استانداردهای حسابرسی

تقلب: عبارت است از تحریف حقایق با اهمیت توسط کسی که می داند مطلبش حقیقت ندارد یا ارائه حقایق با کمال بی توجهی نسبت به صحت آن به قصد فریب دیگران و زیان آنان

معادل تقلب: یعنی تحرفی که به قصد فریب دادن نباشد (تحریف سهوی) قصور حسابرسان در دادگاه می تواند معادل تقلب محسوب شود

سهل انگاری متقابل: عیارت است از سهل انگاری که شاکی مرتکب شده است و به زیان وی تمام شده است. موقعی که حسابرسان به سهل انگاری متهم می شوند با اثبات اینکه در رسیدگی های خود مرتکب سهل انگاری نشده اند یا سهل انگاری آنان عامل زیان صاحبکار نبوده است اتهام خود را رد می کنند و اثبات می کنند که علت زیان صاحبکار سهل انگاری خود صاحبکار بوده است نه حسابرس. این نوع سهل انگاری را سهل انگاری متقابل گویند

سهل انگاری نسبی: اگر سهل انگاری هم از طرف حسابرس و هم از رف صاحبکار صورت گرفته باشد، سهل انگاری را سهل انگاری نسبی گویند.

تقلب و اشتباه و ویژگیهای آنان:

تقلب یعنی اقدامات عمدی صاحبکار که به ارائه نادرست صورتهای مالی منجر شود. اقدامات عمدی می تواند از طرف مدیران، کارکنان یا اشخاص ثالث صورت گیرد

حسابرس در بررسی تقلب دو نوع تحریف عمدی را در نظر دارد:

1- تحریف ناشی از گزارشگری متقلبانه که به قصد فریب استفاده کنندگان صورتهای مالی انجام می گیرد که شامل موارد زیر می باشد:

                 *  دستکاری، جعل یا تغییر اسناد و مدارک یا حذف آنها به عمد

                *   ثبت معاملات بدون مدارک مثبته

                *   بکارگیری نادرست استانداردهای حسابداری مرتبط با اندازه گیری، شناسایی، طبقه بندی، ارائه یا افشا به عمد

2- تحریف ناشی از سواستفاده از داراییها شامل سرقت داراییهای ثابت یاختلاس دریافتها و ...

 

اشتباه  یعنی هرگونه تحریف سهوی در صورتهای مالی مانند:

·          اشتباه محاسباتی یا دفتری در اسناد و مدارک حسابداری

·          نادیده گرفتن حقایق موجود یا برداشت نادرست از آنان

·          اشتباه در بکارگیری نادر ست استانداردهای حسابداری مرتبط با اندازه گیری، شناسایی، طبقه بندی، ارائه یا افشا

 

وجه تمایز بین تقلب و اشتباه، عمدی یا غیرعمدی بودن اقدامی است که به تحریف در صورتهای مالی بیانجامد.

 

مسئولیت مدیریت در مقابل تقلب و اشتباه:

مسئولیت اصلی پیشگیری و کشف تقلب و اشتباه با مدیریت واحد مورد رسیدگی است.

 

مسئولیت حسابرس در مقابل تقلب و اشتباه:

مسئولیت پیشگیری از تقلب و اشتباه با حسابرس نیست اما حسابرسی سالانه عاملی بازدارنده برای وقوع تقلب و اشتباه محسوب میشود. هنگامیکه حسابرسان رسیدگی خود را طبق استانداردهای حسابرسی انجام داده باشند، نباید حسابرس را مسئول کشف نکردن اشتباهات و تخلفات موجود دانست. حسابرسان تنها در صورتی مسئول هستند که رسیدگی خود را با سهل انگاری انجام داده باشند.

استانداردهای حسابرسی مقرر میدارد که حسابرسان:

اولا حسابرسی خود را به گونه ای طراحی و انجام دهند که از کشف اشتباهات و تخلفات دارای اثر بااهمیت بر صورتهای مالی اطمینان معقول کسب گردد

ثانیا در برنامه ریزی و انجام رسیدگی های خود مراقبتهای حرفه ای و تردید حرفه ای را بکار گیرند

ثالثا هرگونه  تخلف کشف شده و اصلاحات پیشنهادی خود را به کمیته حسابرسی هیات مدیره صاحبکار گزارش کنند.

مسئولیت حسابرسان در مقابل صاحبکاران:

حسابرسان بر اساس عرف موجود مسئول هرگونه زیانی هستند که بدلیل اعمال نکردن مراقبتهای حرفه ای به صاحبکار وارد کنند.

مسئولیت حسابرسان در مقابل اشخاص ثالث:

حسابرسان بطر مستقیم مسئولیتی در مقابل اشخاص ثالث ندارند اما دارای مسئولیت عرفی هستند و اگر از طرف اشخاص ثالث متهم شوند باید عدم اتهام خود را ثابت کنند.

مسئولیت حسابرسان در مقابل قوانین موضوعه:

·          طبق ماده 48 قانون تجارت باید در مورد صحت و درستی حسابها اظهارنظر کنند و تساوی حقوق صاحبان سهام را رعایت کنند

·          طبق ماده 129 قانون تجارت باید معاملات مدیران را با شرکت گزارش کنند

 

مسئولیت حسابرسان در مقابل انجمنهای حرفه ای:

مسئولیت حسابرسان در مقابل انجمنهای حرفه ای برطبق اساسنامه انجمنهای حرفه ای است

حسابرسی-انواع حسابرسی-استانداردهای حسابرسی

حسابرسي: بازرسي جستجوگرانه مدارك حسابداري و ساير شواهد زيربنايي صورتهاي مالي

 

حسابرسان هرگز بدون اجراي رسيدگي نسبت به صورتهاي مالي اظهارنظر نمي كنند.

 

دليل اصلي وجود حرفه حسابرسي وظيفه اعتباردهي است. اعتباردهي شامل دو مرحله است:

1.       جمع آوري شواهد(حسابرسي)

2.       گزارش يافته ها (گزارش حسابرسي)

 

چه كسي صلاحيت اعتباردهي را دارد:

1.       داراي صلاحيت فني لازم باشد

2.       مستقل از شركت مورد رسيدگي باشد

 

در هر حسابرسي بيان حدود موردرسيدگي مهم است. اين حدود، واحد موردرسيدگي و دوره مورد رسيدگي را مشخص مي كند، لذا بيان صريح حدود رسيدگي براي تعيين و محدود كردن مسئوليت حسابرسان استفاده مي شود.

 

مراحل اصلي تكامل حسابرسي در قرن بيستم:

1.       تغيير هدف از كشف تقلب به تعيين مطلوبيت ارائه صورتهاي مالي

2.       افزايش مسئوليت حسابرس در برابر اشخاص ثالث مانند سازمانهاي دولتي، بورس، بانكها و ....

3.       تغيير در روشهاي حسابرسي از رسيدگي كامل به فنون نمونه گيري

4.       تشخيص ضرورت ارزيابي سيستم كنترل داخلي

5.       تهيه روشهاي جديد حسابرسي براي استفاده در سيستمهاي كامپيوتري

6.       تشخيص حسابرسان به ضرورت پيدا كردن راهي براي حفاظت از خود در برابر موج دعاوي حقوقي

7.       افزايش تقاضا براي افشاي به موقع اطلاعات مطلوب و نامطلوب شركتهاي سهامي عام

 

عوامل توجيه كنده تقاضا براي حسابرسي:

1.       تضاد منافع بين تهيه كنندگان و استفاده كنندگان اطلاعات مالي

2.       عدم دسترسي مستقيم استفاده كنندگان به اطلاعات و تهيه كنندگان اطلاعات

3.       پيچيدگي صورتهاي مالي

4.       تنوع و گستردگي فعاليتهاي اقتصادي

5.       الزامات قانوني يا اصرار يك عامل ذينفع مانند بانكها

 

افزايش نياز به استفاده از خدمات حسابرسان مستقل در هر واحد اقتصادي تابعي است از افزايش فاصله بين مالكيت و مديريت آن واحد اقتنصادي.

 

انواع حسابرسي: حسابرسي صورتهاي مالي، حسابرسي رعايت، حسابرسي عملياتي

حسابرسي صورتهاي مالي: هدف اين نوع حسابرسي اين است كه حسابرس بتواند درباره اينكه صورتهاي مزبور از تمام جنبه هاي بااهميت طبق استانداردهاي حسابرسي تهيه شده است يا خير. تاييد وجود، ارزشيابي، مالكيت، كامل بودن و نحوه ارائه و افشا اهداف كلي حسابرسي اقلام مندرج در صورتهاي مالي است.

حسابرسي رعايت: اين نوع حسابرسي به ميزان انطباق صورتهاي مالي با قوانين وضع شده، ضوابط،دستورالعمل ها و بخشنامه مي پردازد. رسيدگي مميزان مالياتي به اظهارنامه هاي مالياتي، رسيدگي ذيحسابان و حسابرسان ديوان محاسبات كشوربه قوانين مالي و بودجه شركتها و موسسات دولتي نمونه هايي از حسابرسي رعايت مي باشند. اين نوع حسابرسي مي تواند به صورت پروژه مجزا و يا همراه با صورتهاي مالي انجام شود. در ايران حسابرسي رعايت جز لاينفك حسابرسي صورتهاي مالي است.

حسابرسي عملياتي: اين نوع حسابرسي عبارت است از بررسي قسمتهاي خاصي از سازمان به منظور سنجش نحوه عمل آنها. اين نوع حسابرسي معمولا به اثربخشي، كارايي و صرفه اقتصادي بخشهاي مختلف سازمان مي پردازد. حسابرسي عملياتي از آنجا كه داراي استانداردهاي مشخص يا الزامات قانوني لازم الاجرا نمي باشد نسبت به حسابرسي صورتهاي مالي و حسابرسي رعايت مستلزم كاربرد قضاوت بيشتري است.

 

بررسي همپيشگان: مطالعه و ارزيابي رويه ها و روشهاي كنترل كيفيت يك موسسه توسط موسسه حسابرسي ديگر يا گروهي از حسابرسان مستقل را بررسي همپيشگان گويند. بررسي همپيشگان براي حصول اطمينان به كنترل كيفيت كار حسابرسي انجام مي گيرد.

 

حسابرس مستقل: فردي است كه به دعوت صاحبان سهام يا اشخاص حقيقي يا حقوقي ذينفع و يا به حكم قانون حسابهاي موردنظر را رسيدگي كرده و نتيجه را كتبا به دعوت كننده و يا هر شخص حقيق يا حقوقي ديگر كه او را تعيين نموده است گزارش ميدهد.

 

بازرس قانوني: فردي است كه طبق مقررات قانون تجارت توسط مجمع عمومي صاحبان سهام تحت شرايط خاصي تعيين ميشود. بازرس قانوني علاوه بر صورتهاي مالي، مفاد قانون تجارت و مفاد اساسنامه شركت نسبت به گزارش فعاليتهاي هيات مديره نيز اظهارنظر مي كند. بازرس قانوني موظف است كليه گزارشات وقوع جرم را به مجمع عمومي صاحبان سهام ارائه نمايد.

 

حسابرس داخلي: هدف اصلي حسابرسان داخلي، بازرسي و ارزيابي موثر بودن نحوه انجام شدن وظايف محول به واحدهاي مختلف شركت است. بخش زيادي از كار حسابرسان داخلي را حسابرسيهاي عملياتي تشكيل ميدهد اما علاوه بر آن حسابرسيهاي رعايت متعددي را نيز ممكن است به عمل آورند. برعكس حسابرسان مستقل كه هرساله تاييد اقلام صورتهاي مالي به آنها محول ميشود، حسابرسان داخلي مجبور نيستند كه رسيدگيهاي خود را هرساله تكرار كنند.

 

حسابرسي ضمني: عبارت است از حسابرسي در طول دوره مالي و قبل از پايان سال مالي و بستن حسابها كه توسط حسابرسان مستقل انجام ميگيرد. هدف اين حسابرسي ارزيابي سيستم كنترل داخلي واحد تجاري مي باشد. حسابرسان مستقل بعد از حسابرسي ضمني نقاط ضعف سيستم كنترل داخلي و سيستمهاي حسابداري را همراه با پيشنهادات اصلاحي به هيات مديره شركت طي نامه اي به نام نامه مديريت ارائه ميدهند. اين گزارش ميتواند مسئوليت قانوني حسابرسان را درصورت رخداد اختلاس و يا زيانهاي ناشي از ضعف سيستم كنترل داخلي به حداقل برساند.

 

حسابرسي مديريت (عملكرد): هدف اين حسابرسي تعيين ميزان كارايي و اثربخشي مديران واحد تجاري و همچنين بررسي انطباق عملكرد واحد تجاري با سياستهاي صاحبان سهام مي باشد. در حسابرسي عملكرد كارايي مديريت از لحاظ چگونگي استفاده از منابع و نحوه اجراي برنامه ها رسيدگي و گزارش مي گردد.

 

ده استاندارد تعيين شده توسط انجمن حسابداران آمريكا:

استانداردهاي حسابرسي: عمومي، اجراي عمليات، گزارشگري

 

عمومي:

1.       اعمال مراقبتهاي حرفه اي

2.       استقلال راي

3.       صلاحيت و آموزش فني

اجراي عمليات:

1.      كسب شواهد كافي و قابل اطمينان به عنوان مبناي اظهارنظر

2.      كسب شناخت از ساختار كنترلهاي داخلي

3.      برنامه ريزي كار و سرپرستي كاركنان

گزارشگري:

1.      طبق اصول پذيرفته شده بودن يا نبودن صورتهاي مالي

2.      مشخص ساختن موارد عدم يكنواختي

3.      كفايت افش

4.      ا اظهارنظر درباره كليت صورتهاي مالي

 

 

در مواردي كه شركت مورد رسيدگي جديدالتاسيس و كوچك بوده و عمليات آن وسعت نداشته باشد حسابرس ملزم به رعايت دومين استاندارد اجراي عمليات حسابرسي (كسب شناخت از سيستم كنترل داخلي) نخواهد بود.

 

در استانداردهاي حسابرسي از عباراتي نظير برنامه ريزي كافي، شناخت كافي و شواهد كافي استفاده شده است تصميم گيري در مورد كفايت مستلزم قضاوت حرفه اي حسابرس است.

 

فرايند برنامه ريزي با تصميم به قبول صاحبكار جديد شروع و تا امضا و تحويل گزارش حسابرسي ادامه مي يابد.

 

حسابرس پس از قبول كار صاحبكار جديد با اجازه صاحبكار بايد با صاحبكار قبلي تماس بگيرد كه نتيجه اين تماس در نهايت تصميم گيري درباره پذيرش يا عدم پذيرش كار جديد خواهد بود.

 

صورتهای عملکرد مالی

صورت سود و زيان: عملكرد مالي‌ واحد تجاري‌ دربرگيرنده‌ بازده‌ حاصل‌ از منابع‌ تحت‌ كنترل‌ واحد تجاري‌ است‌. اطلاعات‌ درباره‌ عملكرد مالي‌ درصورت‌ سود و زيان‌ و صورت‌ سود و زيان‌ جامع‌ ارائه‌ مي‌شود.

 

صورت‌ سود و زيان‌ بايد حداقل‌ 10 قلم اصلي‌ زير باشد :

الف‌ . درآمدهاي‌ عملياتي‌

ب‌  . هزينه‌هاي‌ عملياتي‌

ج‌  . سود يا زيان‌ عملياتي‌

د . هزينه‌هاي‌ مالي‌

ه  . ساير درآمدها و هزينه‌هاي‌ غيرعملياتي‌

و  . ماليات‌ بردرآمد

ز  . سود يا زيان‌ فعاليتهاي‌ عادي‌

ح‌  . اقلام‌ غيرمترقبه‌

ط‌  . سهم‌ اقليت‌

ي‌  . سود يا زيان‌ خالص‌

 

درآمدها و هزينه هاي صورت سود و زيان به سه دسته كلي تقسيم مي شوند:

1-     درآمدها و هزينه هاي عملياتي: اقلامي كه مستقيما به موضوع واحد تجاري مربوط هستند و به عبارت ديگر ماهيت آنها عادي است در ضمن بطور مستمر بوقوع مي پيوندند. اقلام عملياتي بصورت ناخالص در صورت سود و زيان گزارش مي شوند يعني درآمدها و هزينه هاي عملياتي با هم تهاتر نمي شوند.

2-     درآمدها و هزينهاي غيرعملياتي: اقلامي هستند كه ماهيت آنها غيرعادياست اما بطور مستمر بوقوع مي پيوندند. اين اقلام بصورت خالص در صورت سود و زيان منعكس مي گردند.

3-     اقلام غيرمترقبه: اقلامي‌ با اهميت‌ و بسيار غير معمول‌ است‌ كه‌ منشأ آن‌ رويدادهايي‌ خارج‌ از فعاليتهاي‌ عادي‌ شركت‌ مي‌باشد و انتظار نمي‌رود به‌طور مكرر يا منظم‌ واقع‌ شود.. اين اقلام به مبلغ خالص پس از كسر ماليات نشان داده مي شوند.

صورت سود و زيان انباشته در زير صورت سود و زيان آورده مي شود و به عنوان يك صورت جداگانه نشان داده نمي شود. در زير نمونه اي از آن نشان داده مي شود:

سود خالص سال مالي

 

**

سود انباشته ابتداي دوره

**

 

تعديلات سنواتي

**

 

سود انباشته اصلاح شده طي دوره

 

**

ساير اقلامي كه به سود انباشته منظر شده اند مثل تجديد ارزيابي

 

**

سود قابل تقسيم

 

**

سود سهام پيشنهادي

(**)

 

تخصيص به اندوخته ها

(**)

 

 

 

(**)

سود انباشته پايان سال

 

**

 

صورت سود و زيان جامع : صورت‌ سود و زيان‌ جامع‌ به‌ عنوان‌ يك‌ صورت‌ مالي‌ اساسي‌ ،  بايد كل‌ درآمدها و هزينه‌هاي‌ شناسايي‌ شده‌ طي‌ دوره‌ را كه‌ قابل‌ انتساب‌ به‌ صاحبان‌ سرمايه‌ است‌ ،  به‌ تفكيك‌ اجزاي‌ تشكيل‌دهنده‌ آنها نشان‌ دهد. به عبارت ديگر تمام اقلامي كه حقوق صاحبان سهام را تغيير مي دهند بغير از آورده و ستانده صاحبان سهام در آن نمايش داده مي شود.

صورت سود و زيان كامل براساس نظريه شمول كلي تهيه مي گردد. طبق نظريه عملكرد جاري فقط اقلام مستمر در صورت سود و زيان نشان داده مي شوند و اقلام غير مترقبه بايد به حساب سود و زيان انباشته بروند.چ

 

صورت‌ سود و زيان‌ جامع‌ بايد موارد زير را به‌ ترتيب‌ نشان‌ دهد:

الف‌. سود يا زيان‌ خالص‌ دوره‌ طبق‌ صورت‌ سود و زيان‌.

ب‌ . ساير درآمدها و هزينه‌هاي‌ شناسايي‌ شده‌ كه طبق استانداردهاي حسابداري مستقيما در حقوق صاحبان سهام منعكس مي شوند مانند مازاد تجديد ارزيابي، سود و زيان تسعير ارز شركت فرعي خارجي يا سود و زيان تحقق نيافته سرمايه گذاري بلندمدت

ج‌ . تعديلات‌ سنواتي‌.

 

هرگاه‌ اجزاي‌ صورت‌ سود و زيان‌ جامع‌ محدود به‌ سود يا زيان‌ خالص‌ دوره‌ و تعديلات‌ سنواتي‌ باشد،  ارائـه‌ صورت‌ سود و زيان‌ جامع‌ ضرورتي‌ ندارد. در چنين‌ حالتي‌ بايد در يادداشتي‌ ذيل‌ صورت‌ سود و زيان‌ دوره‌ ،  عدم‌ لزوم‌ ارائـه‌ صورت‌ سود و زيان‌ جامع‌ افشا شود.

 

نمونه صورت سود و زيان جامع:

 

 

سود خالص سال

**

مازاد تحقق نيافته ناشي از تجديد ارزيابي دارايي ثابت

**

سود يا زيان تحقق نيافته سرمايه گذاري بلندمدت

**

سود يا زيان تسعير ارز شركت خارجي

**

سود جامع سال مالي

**

تعديلات سنواتي

**

سود جامع شناسايي شده از تاريخ گزارشگري قبلي

**

 

      

 

اقلام‌ استثنايي در صورت سود و زيان:

اقلام استثنايي‌ بايد در محاسبه‌ سود يا زيان‌ فعاليتهاي‌ عادي‌ منظور شود. مبلغ‌ هر قلم‌ استثنايي‌ (منفرداً  يا در صورت‌ تشابه‌ نوع‌، در مجموع‌) بايد به‌طور جداگانه‌ و ترجيحاً در متن‌ صورت‌ سود و زيان‌ تحت‌ سرفصل‌ درآمد يا هزينه‌ مربوط‌ منعكس‌ گردد  . اعم‌ از اينكه‌ انعكاس‌ اين‌ اقلام‌ در متن‌ صورت‌ سود و زيان‌ يا در يادداشتهاي‌ توضيحي‌ صورت‌ گيرد ،  اين‌ اقلام‌ بايد به‌ عنوان‌ اقلام‌ استثنايي‌ قابل‌ تشخيص‌ باشد و اين‌گونه‌ تصريح‌ گردد  . شرح‌ مناسبي‌ در مورد هر يك‌ از اقلام‌ استثنايي‌ جهت‌ درك‌ ماهيت‌ اين‌ اقلام‌ ضروري‌ است‌ . نمونه‌ اقلامي‌ كه‌ ممكن‌ است‌ درصورت‌ بااهميت‌ بودن‌، استثنايي‌ تلقي‌ شود عبارت‌ است‌ از :               

الف‌ . زيانهاي‌ ناشي‌ از بلاياي‌ طبيعي‌ در مناطقي‌ كه‌ وقوع‌ آنها به‌طور متناوب‌ انتظار مي‌رود

ب‌ .   هزينه‌هاي‌ اخراج‌ دسته‌ جمعي‌ كاركنان‌ شاغل‌ در بخشهاي‌ فعال‌ واحد تجاري‌

ج‌ .    هزينه‌هاي‌ تجديد سازمان‌

د .     به‌ هزينه‌ بردن‌ داراييهاي‌ نامشهود خارج‌ از فرايند استهلاك‌

ه .     زيان‌ انتقال‌ صنايع‌ مزاحم‌ به‌ خارج‌ از محدوده‌ شهرها، طبق‌ مقررات‌ جاري‌

و .     كمكهاي‌ بلاعوض‌ غيرسرمايه‌اي‌ دريافتي‌ و كمكهاي‌ بلاعوض‌ پرداختي‌

ز .     سود يا زيان‌ فروش‌ داراييهاي‌ ثابت‌ مشهود و سرمايه‌گذاريهاي‌ بلندمدت‌

ح‌ .    سود يا زيان‌ فروش‌ يا توقف‌ عمليات‌ يك‌ بخش‌ از واحد تجاري‌

ط‌ .    هزينـه‌هـاي‌ غيرمعمول‌ مربوط‌ به‌ مطالبـات‌ مشكوك‌الوصـول‌ و كاهش‌ ارزش‌ موجـودي‌ موادوكالا

ي‌ .   ذخيره‌هاي‌ غيرمعمول‌ براي‌ زيانهاي‌ ناشي‌ از پيمانهاي‌ بلندمدت‌

ك‌ .    وجوه‌ مازاد ناشي‌ از حل‌ و فصل‌ ادعاي‌ خسارت‌ از شركتهاي‌ بيمه‌

ل‌ .    هزينه‌هاي‌ جذب‌ نشده‌ ناشي‌ از عدم‌ دستيابي‌ به‌ ظرفيت‌ معمول‌ (عملي‌) مورد انتظار و ضايعات‌ غيرعادي‌

م‌ .    سود يا زيان‌ ناشي‌ از حل‌ و فصل‌ دعاوي‌ برله‌ يا عليه‌ شركت‌.

 

توقف‌ عمليات‌ يك‌ بخش‌ از واحد تجاري‌:

يك بخش از واحد تجاري عبارت است از جزئي از عمليات واحد تجاري يا گروه كه اهميت نسبي دارد و بطور جاگانه قابل شناسايي است و فعاليتها و دارائيها و نتايج مربوط به آن را بتوان به وضوح از بقيه فعاليتهاي واحد تجاري تميز داد.

در صورت‌ توقف‌ عمليات‌ يك‌ بخش‌ از واحد تجاري‌ لازم‌ است‌ نتايج‌ عمليات‌ بخش‌ متوقف‌ شده‌ از جمله‌ سود يا زيان‌ حاصل‌ از واگذاري‌  آن‌ بخش‌  به‌ طور جداگانه‌ در صورت‌ سود و زيان‌ منعكس‌ شود. براي‌ اين‌ منظور درآمدها و هزينه‌هاي‌ عملياتي‌ مربوط‌ به‌ بخش‌ متوقف‌ شده‌ بايد در سرفصلهاي‌ مربوط‌ و ترجيحاً در متن‌ صورت‌ سود و زيان‌ به‌طور جداگانه‌ نمايش‌ يابد. همچنين‌ سود يا زيان‌ حاصل‌ از واگذاري‌ بخش‌ متوقف‌ شده‌،  پس‌ از تهاتر كليه‌ ذخاير مربوط‌ به‌ هزينه‌هاي‌ غير قابل‌ بازيافت‌ عمليات‌ توقف‌، بايد پس‌ از سود (زيان‌)  عملياتي‌ در صورت‌ سود و زيان‌ منعكس‌ شود.

زيان حاصل از واگذاري يك بخش از واحد تجاري بايد در تاريخ تصميم به واگذاري و سود حاصل از واگذاري بايد در تاريخ واگذاري در حسابها منظور شود. براي واحدهايي كه مي خواهند واگذار شوند و فرايند واگذاري همراه با زيان خواهد بود، سود فعاليت بخش واگذاري از زمان تصميم به واگذاري تا زمان واگذاري فقط تا ميزان زيانهاي قابل شناسايي ناشي از واگذاري قابل شناسايي مي باشد و بقيه اين سود تنها در زمان تحقق به عنوان درامد محسوب خواهد شد.

، افشاي‌ موارد زير در رابطه‌ با توقف‌ عمليات‌ يك‌ بخش‌ واحد تجاري‌ ضروري‌ است‌ :

 الف‌. ماهيت‌ و مشخصات‌ عمليات‌ متوقف‌ شده‌،

  ب‌ . تاريخ‌ مؤثر توقف‌ عمليات‌ براي‌ مقاصد حسابداري

  ج‌ .  نحوه‌ توقف‌ عمليات‌ (فروش‌ يا كنارگذاري‌).

 

نحوه ارائه صورتهای مالی

هدف‌ صورتهاي‌ مالي‌ عبارت‌ از ارائـه‌ اطلاعاتي‌ تلخيص‌ و طبقه‌بندي‌ شده‌ درباره‌ وضعيت‌ مالي‌، عملكرد مالي‌ و انعطاف‌پذيري‌ مالي‌ واحد تجاري‌ است‌ كه‌ براي‌ طيفي‌ گسترده‌ از استفاده‌كنندگان‌ صورتهاي‌ مالي‌ در اتخاذ تصميمات‌ اقتصادي‌ مفيد واقع‌ گردد. . اعتقاد براين‌ است‌ كه‌ هرگاه‌ صورتهاي‌ مالي‌ معطوف‌ به‌ تأمين‌ نيازهاي‌ اطلاعاتي‌ سرمايه‌گذاران‌ باشد ،  اكثر نيازهاي‌ ساير استفاده‌كنندگان‌ را نيز در حد توان‌ برآورده‌ مي‌كند بنابراين هدف اصلي گزارشگري مالي تهيه اطلاعات مفيد جهت تصميم گيريهاي سرمايه گذاري و اعتباردهي مي باشد.

اتخاذ تصميمات‌ اقتصادي‌ توسط‌ استفاده‌كنندگان‌ صورتهاي‌ مالي‌ مستلزم‌ ارزيابي‌ توان‌ واحد تجاري‌ جهت‌ ايجاد وجه‌ نقد و زمان‌ و قطعيت‌ ايجاد آن‌ است‌.  ارزيابي‌ توان‌ ايجاد وجه‌ نقد از طريق‌ تمركز بر وضعيت‌ مالي‌، عملكرد مالي‌ و جريانهاي‌ نقدي‌ واحد تجاري‌ و استفاده‌ از آنها در پيش‌بيني‌ جريانهاي‌ نقدي‌ مورد انتظار و سنجش‌ انعطاف‌پذيري‌ مالي‌، تسهيل‌ مي‌گردد.

واحدگزارشگر: به‌ يك‌ واحد تجاري‌ منفرد يا گروه‌ واحدهاي‌ تجاري‌ اطلاق‌ مي‌شود كه‌ موضوع‌ يك‌ مجموعه‌ صورتهاي‌ مالي‌ مشخص‌ است‌ كه‌ بنابر الزامات‌ قانوني‌، قراردادي‌ يا عرفي‌ و به‌منظور رفع‌ نيازهاي‌ اطلاعاتي‌ استفاده‌كنندگان‌ تهيه‌ و ارائه‌ مي‌شود.

 

يك‌ مجموعه‌ كامل‌ صورتهاي‌ مالي‌ شامل‌ ترازنامه‌، صورت‌ سود و زيان‌، صورت‌ سود و زيان‌ جامع‌ و صورت‌ جريان‌ وجوه‌ نقد (كه‌ از اين‌ به‌ بعد صورتهاي‌ مالي‌ اساسي‌ ناميده‌ مي‌شود) و يادداشتهاي‌ توضيحي‌ مي‌باشد. مسئوليت‌ تهيه‌ و ارائه‌ صورتهاي‌ مالي‌ با هيأت‌مديره‌ يا ساير اركان‌ اداره‌كننده‌ واحد تجاري‌ است‌.

 

ترازنامه: وضعيت‌ مالي‌ يك‌ واحد تجاري‌ دربرگيرنده‌ منابع‌ اقتصادي‌ تحت‌ كنترل‌ آن‌،  ساختار مالي‌ آن‌، ميزان‌ نقدينگي‌ و توان‌ بازپرداخت‌ بدهيها و ظرفيت‌ سازگاري‌ آن‌ با تغييرات‌ محيط‌ عملياتي‌ است‌. اطلاعات‌ درباره‌ وضعيت‌ مالي‌ در ترازنامه‌ ارائه‌ مي‌شود.

ترازنامه‌ بايد حداقل‌ حاوي‌ اقلام‌ اصلي‌ زير باشد:

 الف‌ . داراييهاي‌ ثابت‌ مشهود

 ب‌   . داراييهاي‌ نامشهود

 ج‌   . سرمايه‌گذاريها

 د   . موجودي‌ مواد و كالا

 ه  . حسابها و اسناد دريافتني‌ تجاري‌ و ساير حسابهاو اسناد دريافتني‌

 و   . موجودي‌ نقد

 ز   . حسابها و اسناد پرداختني‌ تجاري‌ و ساير حسابها و اسناد پرداختني‌

 ح‌  . ذخيره‌ ماليات‌ ،

 ط‌  . ذخيره‌ مزاياي‌ پايان‌ خدمت‌ كاركنان‌

 ي‌  . بدهيهاي‌ بلندمدت‌

 ك‌  . سهم‌ اقليت‌

 ل‌   . سرمايه‌ و اندوخته‌ها

 

صورت سود و زيان: عملكرد مالي‌ واحد تجاري‌ دربرگيرنده‌ بازده‌ حاصل‌ از منابع‌ تحت‌ كنترل‌ واحد تجاري‌ است‌. اطلاعات‌ درباره‌ عملكرد مالي‌ درصورت‌ سود و زيان‌ و صورت‌ سود و زيان‌ جامع‌ ارائه‌ مي‌شود.

صورت‌ سود و زيان‌ بايد حداقل‌ شامل 10 قلم باشد :

الف‌ . درآمدهاي‌ عملياتي‌

ب‌  . هزينه‌هاي‌ عملياتي‌

ج‌  . سود يا زيان‌ عملياتي‌

د . هزينه‌هاي‌ مالي‌

ه  . ساير درآمدها و هزينه‌هاي‌ غيرعملياتي‌

و  . ماليات‌ بردرآمد

ز  . سود يا زيان‌ فعاليتهاي‌ عادي‌

ح‌  . اقلام‌ غيرمترقبه‌

ط‌  . سهم‌ اقليت‌

ي‌  . سود يا زيان‌ خالص‌

 

صورت سود و زيان جامع : صورت‌ سود و زيان‌ جامع‌ به‌ عنوان‌ يك‌ صورت‌ مالي‌ اساسي‌ ،  بايد كل‌ درآمدها و هزينه‌هاي‌ شناسايي‌ شده‌ طي‌ دوره‌ را كه‌ قابل‌ انتساب‌ به‌ صاحبان‌ سرمايه‌ است‌ ،  به‌ تفكيك‌ اجزاي‌ تشكيل‌دهنده‌ آنها نشان‌ دهد. به عبارت ديگر تمام اقلامي كه حقوق صاحبان سهام را تغيير مي دهند بغير از آورده و ستانده صاحبان سهام در آن نمايش داده مي شود.

 

صورت جريان وجه نقد: اطلاعات‌ در مورد جريانهاي‌ نقدي‌ درصورت‌ جريان‌ وجوه‌ نقد ارائه‌ مي‌شود.  اين‌ اطلاعات‌ از جنبه‌اي‌ ديگر عملكرد مالي‌ واحد تجاري‌ را از طريق‌ انعكاس‌ مبالغ‌ و منابع‌ اصلي‌ جريانهاي‌ ورودي‌ و خروجي‌ وجه‌ نقد به‌ نمايش‌ مي‌گذارد.  

 

يادداشتهاي‌ توضيحي:‌ يادداشتهاي‌ توضيحي‌ و صورتهاي‌ مالي‌ اساسي‌ يك‌ مجموعه‌ بهم‌پيوسته‌ مي‌باشند.  نقش‌ يادداشتهاي‌ توضيحي‌، برجسته‌ نمودن‌ و تشريح‌ اقلام‌ مندرج‌ در صورتهاي‌ مالي‌ اساسي‌ است‌. افشاي‌ اطلاعات‌ در يادداشتهاي‌ توضيحي‌،  نمي‌تواند ارائه‌ نادرست‌ يا حذف‌ اطلاعات‌ در صورتهاي‌ مالي‌ اساسي‌ را تصحيح‌ يا توجيه‌ كند.

 

اقلام اصلي صورتهاي مالي :

1-    دارايي : حقوق نسبت به منافع اقتصادي آتي يا ساير راههاي دستيابي مشروع به آن منافع كه در نتيجه معاملات يا ساير رويدادهاي گذشته به كنترل واحد تجاري درآمده است.

2-      بدهي : تعهد انتقال منافع اقتصادي توسط واحد تجاري ناشي از معاملات يا ساير رويدادهاي گذشته است.

3-      حقوق صاحبان سرمايه: باقيمانده‌كسر جمع‌ بدهيهاي‌ واحد تجاري‌ از جمع‌ داراييهاي‌ آن‌

4-      درآمد: عبارتست‌ از افزايش در حقوق‌ صاحبان‌ سرمايه‌ بجز مواردي‌ كه‌ به‌ آورده‌ صاحبان‌ سرمايه‌ مربوط‌ مي‌شود.

5-      هزينه‌:عبارتست‌ از كاهش در حقوق‌ صاحبان‌ سرمايه‌ بجز مواردي‌ كه‌ به‌ ستانده‌ صاحبان‌ سرمايه‌ مربوط‌ مي‌شود.

6-      آورده‌ صاحبان‌ سرمايه‌: افزايش‌ در حقوق‌ صاحبان‌ سرمايه‌ ناشي‌ از سرمايه‌گذاري‌ در واحد تجاري‌ جهت‌ كسب‌ يا افزايش‌ حقوق‌ مالكانه را گويند.

7-    ستانده‌ صاحبان‌ سرمايه‌: كاهش‌ در حقوق‌ صاحبان‌ سرمايه‌ ناشي‌ از انتقال‌ داراييها به‌صاحبان‌ سرمايه‌ يا ايجاد بدهي‌ در قبال‌ آنها به‌منظور كاهش‌ حقوق‌ مالكانه‌ و يا توزيع‌ سود را گويند.

 

شناخت

شناخت‌: متضمن‌مشخص‌كردن‌ عنوان‌ و مبلغ‌ پولي‌ يك‌عنصر و احتساب‌ آن‌ مبلغ‌ در جمع‌ اقلام‌ صورتهاي‌ مالي‌ است‌. شناخت‌ از نقطه‌اي‌ آغاز مي‌شود كه‌ يك‌ رويداد گذشته‌ موجب‌ تغييري‌ قابل‌ اندازه‌گيري‌ در داراييها يا بدهيهاي‌ واحد تجاري‌ شود بديهي است كه رويداد آغازگر شناخت‌ بايد قبل‌ از تاريخ‌ ترازنامه‌ اتفاق‌ افتاده‌ باشد.

 

شناخت‌ داراييها و بدهيها در سه‌ مرحله‌ انجام‌ مي‌شود:شناخت‌ اوليه، تجديد اندازه‌گيري‌ بعدي، قطع‌ شناخت

 

معيارهاي‌ شناخت‌

شناخت‌ اوليه‌

يك‌ عنصر بايد در صورتهاي‌ مالي‌ شناسايي‌ شود اگر:

 الف‌ ـ شواهد كافي‌ مبني‌بر وقوع‌ تغيير در داراييها يا بدهيهاي‌ مستتر درآن‌ عنصر (ازجمله‌ درصورت‌ لزوم‌، شواهدي‌ مبني‌بر اينكه‌ يك‌ جريان‌ آتي‌ ورودي‌ يا خروجي‌ منافع‌ اتفاق‌ خواهد افتاد)  وجود داشته‌ باشد

ب‌ ـ آن‌ قلم‌ را بتوان‌ با قابليت‌ اتكاي‌ كافي‌ به‌ مبلغ‌ پولي‌ اندازه‌گيري‌ كرد.

 

 تجديد اندازه‌گيري‌ بعدي‌

تغيير در مبلغ‌ دفتري‌ دارايي‌ يا بدهي‌ بايد شناسايي‌ شود اگر:

 الف‌ ـ شواهد كافي‌ مبني‌بر وقوع‌ تغيير در مبلغ‌ دارايي‌ يا بدهي‌ وجود داشته‌ باشد

 ب‌ ـ مبلغ‌ جديد دارايي‌ يا بدهي‌ را بتوان‌ با قابليت‌ اتكاي‌ كافي‌ اندازه‌گيري‌ كرد.

 

قطع‌ شناخت‌

ادامه‌ شناخت‌ يك‌ دارايي‌ يا بدهي‌ در صورتهاي‌ مالي‌ بايد قطع‌ شود اگر شواهد كافي‌ مبني‌بر دستيابي‌ به‌ منافع‌ اقتصادي‌ آتي‌ يا تعهد انتقال‌ منافع‌ اقتصادي‌ (ازجمله‌ درصورت‌ لزوم‌، شواهدي‌ مبني‌ براينكه‌ جريان‌ آتي‌ ورودي‌ يا خروجي‌ منافع‌ اتفاق‌ خواهد افتاد) ديگر وجود نداشته‌ باشد.

 

شناخت‌ درآمد و هزينه‌

در هر مرحله‌ از فرايند شناخت‌، درصورتي‌ كه‌ يك‌ تغيير در جمع‌ داراييها با تغييري‌ مساوي‌ و متقابل‌ در جمع‌ بدهيها يا آورده‌ و ستانده‌ صاحبان‌ سرمايه‌ خنثي‌ نشده‌ باشد، درآمد يا هزينه‌اي‌ حاصل‌ مي‌شود.

شناخت‌ درآمد متضمن‌ ملاحظه‌ اين‌ امر است‌ كه‌ آيا شواهد كافي‌ مبني‌بر وقوع‌ يك‌ افزايش‌ درخالص‌ داراييها (يعني‌ حقوق‌ صاحبان‌ سرمايه‌) قبل‌ از پايان‌ دوره‌ مورد گزارش‌ وجود دارد ياخير

 شناخت‌ هزينه‌ متضمن‌ ملاحظه‌ اين‌ امر است‌ كه‌ آيا شواهد كافي‌ مبني‌بر وقوع‌ كاهش‌ در حقوق‌ صاحبان‌ سرمايه‌ قبل‌ از پايان‌ دوره‌ مورد گزارش‌ وجود دارد يا خير.  اعمال‌ احتياط‌ موجب‌ مي‌گردد كه‌ براي‌ شناخت‌ هزينه‌ در مقايسه‌ با شناخت‌ درآمد، به‌ شواهد وقوع‌ و ميزان‌ اتكاپذيري‌ اندازه‌گيري‌ كمتري‌ نياز باشد.  

هرگاه‌ نتوان‌ بين‌ مخارج‌ انجام‌ شده‌ و ايجاد درآمدهاي‌ مشخص‌ در آينده‌ ارتباط‌ موجهي‌ برقرار نمود، مخارج‌ مزبور بايد در دوره‌ وقوع‌، به‌عنوان‌ هزينه‌ شناسايي‌ شود.   اين‌ گونه‌ مخارج‌ شامل‌ مبالغي‌ است‌ كه‌ به‌ انتظار منافع‌ آتي‌ خرج‌ شده‌ ليكن‌ رابطه‌ آنها با اين‌ منافع‌ درحدي‌ دچار ابهام‌ است‌ كه‌ شناسايي‌ يك‌ دارايي‌ را مجاز نمي‌شمرد.  ازجمله‌اين‌ مخارج‌، مي‌توان‌ از برخي‌ مخارج‌ تحقيق‌ و توسعه‌ نام‌ برد.

 

نكته: استفاده‌ از براوردهاي‌ معقول‌ در تهيه‌ صورتهاي‌ مالي‌ امري‌ عادي‌ است‌ و به‌شرط‌ آنكه‌ بتوان‌ براوردي‌ معقول‌ از يك‌قلم‌ انجام‌ داد،  آن‌قلم‌ بايد شناسايي‌ شود

 

نكته: قبل‌ از اجراي‌ مفاد قرارداد، يك‌ دارايي‌ (يابدهي‌) به‌استناد قرارداد قابل‌ شناسايي‌ است‌، به‌شرط‌ آنكه‌ معيارهاي‌ عمومي‌ شناخت‌ رعايت‌ شده‌ باشد، يعني‌:

 الف‌ ـ شواهد كافي‌ مبني‌بر جريان‌ آتي‌ منافع‌ وجود داشته‌ باشد.  اين‌ امر مستلزم‌ اين‌ است‌ كه‌ بتوان‌ قرارداد را در عمل‌ به‌اجرا درآورد و طرفين‌ به‌سهولت‌ و بدون‌ تحمل‌ جريمه‌ قابل‌ ملاحظه‌ نتوانند قرارداد را فسخ‌ كنند.

ب‌ ـ مبلغ‌ قرارداد را بتوان‌ با قابليت‌ اتكاي‌ كافي‌ اندازه‌گيري‌ نمود.  اين‌ معيار در مورد قراردادهايي‌ صدق‌ مي‌كند كه‌ موضوع‌ آنها خريد و فروش‌ اقلامي‌ باشد كه‌ ارزش‌ بازار مشخص‌ دارند و لذا ممكن‌ است‌ در مورد محصولات‌ خاص‌ كه‌ طبق‌ سفارش‌ ساخته‌ مي‌شود، صدق‌ نكند.

اتكاپذيري‌ اندازه‌گيري‌ تحت‌ تأثير سه‌ عامل‌ است‌:

الف‌ ـ توانايي‌ اندازه‌گيري‌ منافع‌ مستتر در قلم‌ مورد نظر برحسب‌ مبالغ‌ پولي‌،

ب‌  ـ تغييرپذيري‌ ميزان‌ اين‌ منافع‌ (پراكندگي‌ سطوح‌ مختلف‌ منافع‌ و نيز احتمال‌ وقوع‌ يك‌ سطح‌ منفعت‌ خاص‌)، و

ج ـ وجود يك‌ مبلغ‌ حداقل‌.

 

مباني شناخت و اندازه گيري:

الف- مفروضات بنياني: تفكيك شخصيت، تداوم فعاليت، دوره مالي، واحد اندازه گيري

ب- اصول حسابداري: اصل بهاي تمام شده، اصل شناخت درآمد، اصل تطابق، اصل افشا

ج- اصول محدودكننده: محافظه كاري، اهميت، فزوني منافع بر مخارج، خصوصيات صنعت

 

مفروضات بنياني:

فرض  تفکیک شخصیت( Separate Entity Assumption):  یعنی هر واحد اقتصادی به عنوان یک واحد مستقل از مالک یا مالکان آن و نیز جدا از موسسات دیگر در نظر گرفته می شوند.

فرض تداوم فعالیت( Going Concern Assumption): یعنی واحد اقتصادی تا آینده قابل پیش بینی به فعالیتهای خود ادامه دهد مگر آنکه عکس آن ثابت شود.

فرض دوره مالی(Time- Period Assumption): عمر یک واحد اقتصادی به دوره های زمانی نسبتا کوتاهی به نام دوره حسابداری تقسیم می شود.این دوره ها ممکن است یک ماهه، سه ماهه، شش ماهه یا یکساله باشد. اما متداولترین آنها دوره مالی یکساله است که اصطلاحا سال مالی خوانده می شود. اين امر قابلیت مقایسه را فراهم کرده و امکان سنجش و ارز یابی نتایج حاصل از فعالیتهای موسسات اقتصادی را در دوره های زمانی مختلف ایجاد میکند.

فرض واحد اندازه گیری(Unit-of- measure Assumption): یعنی عملیات، معاملات و رویدادهای مالی باید بر حسب پول مورد سنجش قرار گرفته و گزارش شود.

 

اصول حسابداري:

اصل بهای تمام شده (Cost Principle) : طبق این اصل، داراییهای تحصیل شده در مبادلات باید به جای قیمتهای جاری بازار، بر حسب بهای تمام شده ثبت و بر همین اساس نیز در صورتهای مالی منعکس كرد. بهای تمام شده که به آن بهای تمام شده تاریخی نیز می گویند مبلغی است که نشان دهنده ارزش اقلام تحصیل شده در معاملات حقیقی و شرایط عادی بوده و به هیچ وجه مبتنی بر برآورد و یا حدس و گمان نمی باشد.

اصل شناخت درامد(Revenue Realization Principle) : بر اساس  این اصل درآمد هنگامی شناسایی می شود که فرآیند کسب سود کامل شده باشد و مبادله ای انجام گرفته باشد . البته در قراردادهای بلندمدت پیمانکاری، درآمد متناسب با پیشرفت کار یا خدمات مورد قرارداد و قبل از تکمیل عملیات شناسایی می شود که استثنایی بر اصل تحقق درآمد تلقی می گردد.

اصل تطابق  (Matching Principle) : هزینه های یک دوره مالی بايد از درآمدهای همان دوره كسر گردد.

اصل افشا (Disclosure Principle): واحدهای اقتصادی موظفند کلیه واقعیتها و اطلاعات با اهمیت مربوط به فعالیتهای مالی خود را به نحو مناسب در متن مناسب در متن صورتهای مالی اساسی و در صورت عدم امکان, در یادداشتهای پیوست صورتهای مالی گزارش و افشا نمایند.

 

اصول محدودكننده:

محافظه کاری ((Conservatism : واحدهای تجاری نباید از روشهایی استفاده نمایند که آن روشها درآمدها و داراییها را بیش از واقع و هزینه ها و بدهیها را کمتز از واقع نمایش دهد.

اهمیت   (Materiality) : واحدهای اقتصادی مجازند در خصوص اقلامی که با توجه به وضعیت، محیط و عملکرد واحد از جهت ارزش ناچیز و کم اهمیت می باشند از بکار گرفتن روشهای صحیح تئوریک اجتناب نموده  و به حای آن از روشهایی استفاده کنند که کم هزینه تر, عملی تر و راحت تر باشد.

فزونی منافع بر مخارج  (Cost-benefit Constraint): تهیه اطلاعات حسابداری باید توجیه اقتصادی داشته باشد.

خصوصیات صنعت( Industry Peculiarities): در صنایع مختلف با توجه به ویژگیها  و خصوصیات خاص آن صنعت می توان اقدام به تعدیل و با اصلاح روشهای حسابداری نموده و یا از روشهای جدیدی استفاده کرد به شرط آنکه اثبات گردد روشهای اصلاح شده و یا جدید اطلاعات سودمندتری نسبت به روشهای پذیرفته شده حسابداری ارائه نموده و یا جهت جلوگیری از نتیجه گیریهای گمراه کننده, ضروری می باشد.

 

درتهيه اين مطلب، از اين پست وبلاگ I surrender استفاده گرديده است.

خصوصيات كيفي اطلاعات مالي

خصوصيات كيفي مرتبط با محتواي اطلاعات: قابل اتكا بودن ، مربوط بودن

مربوط بودن: اطلاعاتي‌ مربوط‌ تلقي‌ مي‌شود كه‌ برتصميمات‌ اقتصادي‌ استفاده‌كنندگان‌ در ارزيابي‌ رويدادهاي‌ گذشته‌،حال‌ يا آينده‌ يا تائيد يا تصحيح‌ ارزيابيهاي‌ گذشته‌ آنها مؤثر واقع‌ شود. اطلاعات مربوط بايد داراي ارزش تاييدكنندگي و پيش بيني كنندگي باشند همچنين انتخاب‌ خاصه‌اي‌ كه‌ قرار است‌ در صورتهاي‌ مالي‌ گزارش‌ شود بايد مبتني‌بر مربوط‌بودن‌ آن‌ به‌ تصميمات‌ اقتصادي‌ استفاده‌كنندگان‌ باشد .

قابل اتكا بودن: اطلاعاتي قابل اتكاست كه داراي شرايط زير باشد: كامل بودن، احتياط، بي طرفي، بيان صادقانه، رجحان محتوا بر شكل

 

خصوصيات كيفي مرتبط با ارائه اطلاعات: قابل فهم بودن ، قابل مقايسه بودن

قابل فهم بودن: براي‌ اينكه‌ ارائـه‌ اطلاعات‌ مالي‌ قابل‌ فهم‌ باشد لازم‌ است‌ كه‌ اقلام‌ به‌نحوي‌ مناسب‌ در يكديگر ادغام‌ و طبقه‌بندي‌ شود. در ضمن توان استفاده كنندگان از صورتهاي مالي بايد در حد آگاهي‌ معقولي‌ در مورد فعاليتهاي‌ تجاري‌ و اقتصادي‌ و نحوه‌ حسابداري‌ باشد.

قابل مقايسه بودن:صورتهاي مالي يك شركت بايد با صورتهاي مالي سالهاي قبل و همچنين صورتهاي مالي واحدهاي تجاري مشابه خود قابل مقايسه باشد. براي اين منظور رعايت ثبات رويه در بكار بردن روشهاي حسابداري و همچنين افشاي مناسب رويه هاي حسابداري و ارقام مقايسه اي مورد نياز مي باشد.

 

عوامل محدودكننده خصوصيات كيفي:ملاحظات منفعت و هزينه ، به موقع بودن ، موازنه بين خصوصيات كيفي

 

مراحل گشايش اعتبار اسناديLC

1-تكميل فرم ثبت سفارش

2-تحويل فرم به وزارت بازرگاني(اداره كل امور بازرگاني استان)

3-اعلام كارمزد ثبت سفارش توسط وزارت بازرگاني و پرداخت آن توسط شركت به صورت حواله اي

4- تحويل كپي حواله به وزارت بازرگاني جهت دريافت شماره 8 رقمي

5-تكميل فرم گشايش اعتبار و ارائه به بانك مربوطه

6-تهيه تعهدات لازم بانكي

7-تهيه بيمه نامه

8- تهيه ساير مدارك مورد نياز بانك از قبيل : فرم گشايش، فرم بيمه نامه، فرم ثبت سفارش و فرم تعهدنامه

9-ببرسي اسناد، مدارك و صفحه گذاري بانك مربوطه  گشايش اعتبار اسنادي

10-مخابرهL/C  به بانك ذينفع در كشور مربوطه

 

در همین رابطه آرش آقابیگی عزیز مطلب جامع و کاملی نوشته که خواندن آن به همه توصیه می گردد.